• Twitter
  • Facebook
  • Instagram
  • Youtube
  • 0Shopping Cart
Enduring Word
  • Enduring Word
  • About
    • FAQs
    • Free Smartphone App
    • About Enduring Word
    • David Guzik
    • Your Story
    • Pray for Enduring Word
    • Bibliography
    • The Team of Enduring Word
    • Donations
    • Speaking Request
    • Global Dental Mission
    • 2023 Holy Land Cruise
  • Commentary
    • Commentary – English
    • Comentario – Español
    • Comentário – Português
    • 注释 – 中文 (Chinese)
    • (Arabic) تفاسير – اللغة العربية
    • Farsi فارسی
    • русский (Russian)
    • ўзбек (Uzbek)
    • Commentaire – Français
    • Commentario – Italiano
    • Kommentar – Deutsch
    • Commentary – Tamil
    • Nederlandstalige Bijbelstudies door Stan Marinussen
  • Media
    • YouTube Channel
    • Question & Answer Videos
    • Q&A Podcast
    • Q&A Topics
    • Video
    • Audio Messages
    • YouVersion Devotional Reading Plans
  • Social Media
    • Instagram
    • Twitter
    • Facebook
  • Store
    • New & Featured
    • Bible Commentaries
    • For the Christian Life
    • By J. Edwin Orr
  • The Post
  • Blog
    • Q&A with David Guzik
    • Weekly Devotional
    • For Pastors, Preachers, Bible Teachers
    • Bible Study Tools
    • Thinking About…
    • Creed
  • Donate
  • Search
  • Menu Menu
  • 24
  • 23
  • 22
  • 21
  • 20
  • 19
  • 18
  • 17
  • 16
  • 15
  • 14
  • 13
  • 12
  • 11
  • 12
  • 11
  • 10
  • 9
  • 8
  • 7
  • 6
  • 5
  • 4
  • 3
  • 2
  • 1
  • لـوقا

لوقا 9- وعظ و اشکار کردن ملکوت خدا

  1. رسولان برای شفا و موعظه فرستاده شدند

 

1.(2-1) عیسی آنها را فراخواند و فرستاد

عیسی آن دوازده تن را گرد هم فراخواند و آنان را قدرت و اقتدار بخشید تا همۀ دیوها را بیرون برانند و بیماریها را شفا بخشند؛ و ایشان را فرستاد تا به پادشاهی خدا موعظه کنند و بیماران را شفا دهند.

  1. عیسی آن دوازده تن را گرد هم فراخواند: انتخاب این دوازده نفر در لوقا 12:6-16 شرح داده شده است. آنها به عنوان یک گروه برای مدتی با عیسی بودند اما اکنون او بخشی از خدمت خودش را به آنها می‌سپارد.
  1. آنان را قدرت و اقتدار بخشید تا همۀ دیوها را بیرون برانند و بیماریها را شفا بخشند: عیسی فقط آن دوازده نفر را فرانخواند بلکه به آنها قدرت و اقتدار داد تا کاری که آنها را به انجامش فراخوانده است را انجام دهند. این اصل امروز هم وجود دارد: خداوند، کسانی را که فرامی‌خواند، تجهیز می‌کند. شاید نشانه‌های کامل این تجهیز قبل از شروع خدمت مشهود نباشد اما در طول مسیر به خوبی آشکار می‌شود.
  1. عیسی بدون اینکه به کسی قدرت و اقتدار انجام کاری را ببخشد از او نمی‌خواهد آن کار را انجام دهد.
  1. از خوانندگان خواهشمندم به این موارد توجه کنند: 1. لـوقا به بیماری و دیوها اشاره می‌کند. بنابراین یا او اشتباه می‌کند یا دیوها و بیماری‌ها یکی نیستند. 2. درمان اینها یکسان نیست: دیوها باید اخراج شوند و بیماریها باید شفا یابند.” (کلارک)
  1. ایشان را فرستاد تا به پادشاهی خدا موعظه کنند: موعظه را می‌توان به سادگی “اعلام کردن” معنی کرد. “اعلام خبرها به دیگران” شاگردان فرستاده شدند تا حضور پادشاهی خداوند و خصوصیات آن را اعلام کنند.
  1. گاهی اوقات خدمت وعظ آنها در فضای باز مانند گوشۀ خیایبانها و یا بازارها انجام می‌شد. گاهی اوقات هم فرصتی پیش می‌آمد و آنها در کنیسه‌ها صحبت می‌کردند. گاهی هم خدمت آنها در گروههای کوچک و یا بطور مکالمۀ دو نفره انجام می‌شد.
  1. خدمت آنها به هر شکلی که ارائه می‌شد این پیغام اساسی را دربرداشت:
  • پادشاه اکنون در میان ماست. عیسی مسیح به این جهان آمده است.
  • پادشاه با انتظارات آنها متفاوت است.
  • ملکوت او شامل کسانی است که توبه می‌کنند و ایمان می‌آورند.
  • در آن زمان برای عیسی امکان استفاده از شبکه‌های اطلاع رسانی و اجتماعی وجود نداشت. آنها روزنامه، تلویزیون، اینترنت، و فرصتهایی که ما امروزه از آنها بهره‌مند هستیم را در دسترس نداشتند. اما با اینحال عیسی موقعیتهای اطلاع رسانی که در دسترس بود را به کار گرفت و به خوبی از آنها استفاده کرد.
  1. ایشان را فرستاد تا به پادشاهی خدا موعظه کنند و بیماران را شفا دهند: عیسی شاگردان را فرستاد تا کاری بیش از اعلام پیغام کنند و با انجام کارهای مافوق طبیعی که اقتدارش را به آنها بخشیده بود، بخوبی پادشاهی خدا را اعلام کنند و همۀ مردم را برکت داده و بیماران را شفا دهند.
  1. قدرت و اقتدار بر دیوها و شفای بیماریها، با موعظۀ انجیل رابطه‌ای حیاتی دارد. اینها با یکدیگر به پیش می‌روند.
  1. “این بیشتر شبیه بازی با کلمات است، لوقا ذکر می‌کند که عیسی رسولان را برای موعظۀ پادشاهی خدا و شفای بیماران، فرستاد.” (پیت)

3.(6-3) مشخصۀ پادشاهی‌ای که آنها موعظه می‌کردند: فروتنی، سرسپردگی و نیاز بود.

به ایشان گفت: “هیچ چیز برای سفر برندارید، نه چوبدستی، نه کوله‌بار، نه نان، نه پول و نه پیراهن اضافه. به هر خانه‌ای که در آمدید، تا هنگام ترک آن محل در آن خانه بمانید. اگر مردم شما را نپذیرفتند، به هنگام ترک شهرشان، خاک پاهای خود را بتکانید تا شهادتی بر ضد آنها باشد.” پس به راه افتاده، از روستایی به روستای دیگر می‌رفتند و هر جا می‌رسیدند، بشارت می‌دادند و بیماران را شفا می‌بخشیدند.

  1. هیچ چیز برای سفر برندارید: شاگردان برای موعظۀ پیغام سادۀ خداوند نیازی به تجهیزات پیچیده نداشتند. بسیاری از این تجهیزات مانع بیانِ سادگی پیغام خدا می‌شود.
  1. در بین رابی‌های آن زمان قانونی وجود داشت که طبق آن، کسی نمی‌تواند با چوبدستی، کفش و یا کیسۀ پول وارد معبد شود زیرا برای ورود به معبد و خدمت خدا باید از هر چیزی که کار دنیا مربوط می‌شود اجتناب کنید. شاگردان نیز به کاری مقدس مشغول بودند (موعظۀ انجیل و آوردن شفای خداوند) و نمی‌توانستند از هر چیزی که انگیزه‌ای دیگر در آنها ایجاد می‌کرد، تأثیر بپذیرند.
  1. “خداوند یک بار دیگر سخنانی بسیار مشابه را به یهودیان گفته بود. در تلموت می‌خوانیم که هیچ کس نباید با چوبدستی، کفش، کیسۀ پول و یا پاهای خاکی به کوه معبد نزدیک آید. این تفکر به این دلیل است که وقتی شخصی وارد معبد می‌شود باید کاملاً از دنیا جدا شده باشد و هر آنچه که مربوط به داد و ستد و تجارت و معاملات دنیایی است را از خود دور کرده باشد.” (بارکلی)
  • پیت با نقل از نوشته‌های یوسفوس ذکر می‌کند که این مقاله‌ها، قوانینی مشابه درمورد سفر و اعتماد به تدارک خداوند در مدت سفر دربردارند.
  1. نه چوبدستی، نه کوله‌بار، نه نان، نه پول و نه پیراهن اضافه: این حکم درمورد سفر آنها را به خداوند وابسته نگه می‌دارد. اگر آنها توشۀ اضافی با خود برنمی‌داشتند، مجبور بودند برای هر چیزی به خداوند اعتماد کنند. اگر واعظ خودش به خداوند اعتماد نداشته باشد چطور می‌تواند به دیگران بگوید به او اعتماد داشته باشید؟
  1. “این کیسۀ ممنوعه ممکن است نوعی کیسه باشد که فلاسفه‌های دوره‌گرد و یا متکدیان مذهبی برای گدایی با خود حمل می‌کردند.” (لیفیلد)
  1. اگر مردم شما را نپذیرفتند: کار آنها به عنوان واعظ این نبود که در درجۀ اول فکر مردم را عوض کنند. آنها باید بطوری متقاعد کننده این پیغام را ارائه کنند اما اگر شنوندگانشان پیغام آنها را نمی‌پذیرفتند، می‌توانستند آنجا را ترک کنند و در هنگام ترک آنجا خاک پای خودشان را بتکانند.
  1. اگر مردم یهود آن زمان مجبور بودند به شهرهای غیریهودی بروند، در هنگام ترک آن شهر خاک پایشان را می‌تکاندند و می‌گفتند: “نمی‌خواهیم هیچ چیزی از این شهر غیریهودی را با خود ببریم.” اما در حقیقت خداوند به شاگردانش گفت اگر شهرهای یهودی پیغام شما را نپذیرفتند مانند شهرهای غیریهودی با آنها رفتار کنید.
  1. پس به راه افتاده: عیسی به آنها گفت دقیقاً چه کاری باید انجام دهند. آنها باید هر جا می‌رسیدند، بشارت می‌دادند و بیماران را شفا می‌بخشیدند، او به آنها هم مأموریت و هم قدرت و اقتدار انجام این مأموریت را بخشید.

3.(9-7) اخبار خدمت عیسی به گوش هیرودیس می‌رسد.

امّا خبر همۀ این وقایع به گوش هیرودیس حاکم رسید. هیرودیس حیران و سرگردان مانده بود، چرا که برخی می‌گفتند عیسی همان یحیی است که از مردگان برخاسته است. برخی دیگر می‌گفتند، ایلیا ظهور کرده، و برخی نیز می‌گفتند یکی از پیامبران دیرین زنده شده است. امّا هیرودیس گفت: “سر یحیی را من از تن جدا کردم. پس این کیست که این چیزها را درباره‌اش می‌شنوم؟” و می‌کوشید عیسی را ببیند.

  1. هیرودیس حیران و سرگردان مانده بود، چرا که برخی می‌گفتند عیسی همان یحیی است که از مردگان برخاسته است. برخی دیگر می‌گفتند، ایلیا ظهور کرده، و برخی نیز می‌گفتند یکی از پیامبران دیرین زنده شده است: هیچ نشانه‌ای وجود ندارد مبنی بر اینکه هیرودیس (هیرود آنتیپاس، پسر هیرودیس کبیر) شخصی بود با علایق روحانی و صادقانه. اما با اینحال به عیسی به عنوان یک شخص مشهور، معجزه‌گر و شاید یک رقیب علاقمند بود. هیرودیس همۀ تصورات معروف درمورد عیسی را به دقت گوش می‌داد (لوقا 19:9).
  1. برخی تصور می‌کردند عیسی مانند یحیای تعمید دهنده، یک پیشوای ملی برای توبه است. برخی فکر می‌کردند عیسی یک معجزه‌گر معروف مانند ایلیا است (بازگشت او قبل از آمدن مسیح در ملاکی 5:4-6 وعده داده شده است.) برخی فکر می‌کردند عیسی یکی از پیامبران دیرین است، کسی که موسی آمدن او را وعده داده است (تثنیه 15:18-19)
  1. شایعات و باورهای مختلف درمورد عیسی باعث حیرت هیرودیس شده بود –مخصوصاً اینکه او برای قتل یحیای تعمید دهنده، عذاب وجدان داشت. یک وجدان آزرده و نگران، حیرت و گیجی را با خود به همراه می‌آورد.
  1. برخی می‌گفتند عیسی همان یحیی است که از مردگان برخاسته است: آخرین باری که لـوقا درمورد یحیی نوشت، او در زندان بود و می‌خواست مطمئن شود که حقیقتاً عیسی همان مسیح است (لوقا 18:7-23) اکنون می‌دانیم که هیرودیس او را در زندان اعدام کرد زیرا یحیی او را بخاطر گناهش با همسر برادرش سرزنش کرده بود (متی 14:1- 12).
  1. می‌کوشید عیسی را ببیند: هیرودیس می‌خواست عیسی را ببیند اما نه به عنوان یک جویندۀ سرسپرده. او هم می‌خواست حس کنجکاوی بیهوده‌اش را ارضا کند و هم می‌خواست همان کاری را با او انجام دهد که با پسرعمویش، یحیی انجام داد. لوقا اشاره می‌کند که این امر، خطرات خدمت عیسی را افزایش می‌داد.
  1. لـوقا در اینجا دومین اشاره به هیرودیس را ثبت می‌کند. کمی جلوتر می‌خوانیم که به عیسی گفته می‌شود هیرودیس می‌خواهد او را بکشد و او در پاسخ می‌گوید: “بروید و به آن روباه بگویید: امروز و فردا دیوها را بیرون می‌کنم و مردم را شفا می‌دهم، و در روز سوّم کار خویش را به کمال خواهم رسانید.” (لوقا 32:13)
  1. لـوقا همچنین به ما می‌گوید عیسی سرانجام صبح روز مصلوب شدنش با هیرودیس ملاقات می‌کند. هیرودیس در آن زمان در اورشلیم بود و وقتی شنید پیلاطس عیسی را نزد او می‌فرستد، بسیار خوشحال و هیجان زده می‌شود- هیرودیس می‌خواست عیسی برای او یک معجزه انجام دهد. اما عیسی هیچ معجزه‌ای برای او انجام نداد و در برابر سوالات بسیار او، هیچ سخنی به زبان نیاورد. آنگاه او شروع به اهانت او کرد و ردایی بنفش بر تن او کرد و او را مورد تمسخر قرار داد و سپس دوباره او را نزد پیلاطس فرستاد.

4.(10) بازگشت رسولان

چون رسولان بازگشتند، هر آنچه کرده بودند به عیسی بازگفتند. آنگاه آنان را با خود به شهری به نام بیت صیدا برد تا در آنجا تنها باشند.

  1. چون رسولان: وقتی آنها در لوقا 1:9 عیسی را ترک کردند، شاگردان خوانده شدند- یعنی یاد گیرنده. آنها وقتی بعد از انجام مأموریت موعظه برگشتند، رسولان خوانده شدند- یعنی آنانی که با اقتدار و یک پیغام فرستاده شدند. آنها مطمئناً هنوز شاگردان بودند اما بعد از انجام این مأموریت، درک خیلی بهتری از اقتدار و پیغامشان بدست آورده بودند.
  1. هر آنچه کرده بودند به عیسی بازگفتند: عیسی می‌خواست بداند آنها چطور مأموریتشان را انجام داده‌اند. برای عیسی نتایج و چگونگی کاری که برای او انجام می‌دهیم مهم است.
  1. آنگاه آنان را با خود به شهری به نام بیت صیدا برد تا در آنجا تنها باشند: عیسی این کار را انجام داد تا آنانی را کار او را انجام داده بودند را برکت دهد و خدمت کند. عیسی علاقۀ خاصی به برکت دادن و خدمت آنانی دارد که او را خدمت می‌کنند.

  1. خوراک دادن به پنج هزار تن

1.(11) عیسی جمعیت عظیمی را خدمت می‌کند.

امّا بسیاری این را دریافتند و از پی ایشان روانه شدند. عیسـی نیز آنان را پذیرفت و با ایشان از پادشاهی خدا سخن گفت و کسانی که نیاز به درمان داشتند، شفا بخشید.

  1. امّا بسیاری این را دریافتند و از پی ایشان روانه شدند: بعد از اینکه شاگردان از انجام خدمت برای عیسی بازگشتند، عیسی آنها را با خود به بیت صیدا برد تا آنها را برکت دهد و به آنها خدمت کند. آنها نمی‌توانستند برای مدتی طولانی از جمعیت دور بمانند. مردم وقتی فهمیدند آنها در بیت صیدا به سر می‌برند از پی ایشان روانه شدند.
  1. عیسـی نیز آنان را پذیرفت و با ایشان از پادشاهی خدا سخن گفت و کسانی که نیاز به درمان داشتند، شفا بخشید: عیسی جمعیت نیازمند و جستجوگری که به دنبالش آمده بودند را از سه طریق خدمت کرد:
  • آنان را پذیرفت: اینجا دربارۀ طرز برخورد عیسی سخن می‌گوید. او از مردم فرار نکرد و یا به آنها نگفت که از آنجا بروند. او آنان را پذیرفت.
  • با ایشان از پادشاهی خدا سخن گفت: اینجا دربارۀ تعلیم عیسی سخن می‌گوید. از آنجایی که تعلیم در کار او امری بسیار مهم بود، پس او شروع به اعلام پیغامش به آن جمعیت کرد.
  • شفا بخشید: عیسی فقط به آنها دستورالعملهای روحانی نداد بلکه با قوت روحانی، کارهایی نیکو در میان ایشان به انجام رسانید.

2.(15-12) عیسی شاگردان را برای تأمین نیاز مردم به چالش می‌کشد.

نزدیک غروب، آن دوازده تن نزدش آمدند و گفتند: “جماعت را مرخص فرما تا به روستاها و مزارع اطراف بروند و خوراک و سرپناهی بیایند، چرا که اینجا مکانی دورافتاده است.” عیسی در جواب گفت: “شما خود به ایشان خوراک دهید.” گفتند: “ما جز پنج نان و دو ماهی چیزی نداریم، مگر اینکه برویم و برای همۀ این مردم خوراک بخریم.” در آنجا حدود پنج هزار مرد بودند. عیسی به شاگردان خود فرمود: “مردم را در گروههای پنجاه نفری بنشانید.” شاگردان چنین کردند و همه را نشاندند.

  1. جماعت را مرخص فرما: بعد از یک روز طولانی (نزدیک غروب) حضور جمعیت برای شاگردان، باعث سختی و مزاحمت شده بود. آنها به همراه عیسی به بیت صیدا آمده بودند تا از مردم دور باشند نه اینکه آنها را خدمت کنند.
  1. درحقیقت، عادلانه نیست شاگردان را به دلیل درخواست آنها مبنی بر مرخص کردن مردم، سرزنش کرد. شاید آنها متقاعد نشده بودند که عیسی می‌تواند و یا می‌خواهد به طرز معجزه‌آسا به مردم خوراک دهد. آنها فکر می‌کردند با مرخص کردن مردم برای تهیۀ خوراک و سرپناه،  کار نیکویی برای آنها انجام می‌دهند.
  1. شما خود به ایشان خوراک دهید: این درخواست برای شاگردان بسیار عجیب و حتی شوک برانگیز بود. آنها هیچگونه امکانات و منبعی برای خوراک دادن حتی به بخش کوچکی از این جمعیت نداشتند. عیسی با این سخن، ایمان و شفقت آنها را به چالش کشید.
  1. هم عیسی و هم شاگردان از بزرگی جمعیت و از نیاز آنها آگاهی داشتند. اما عیسی دلش بر حال ایشان به رحم آمد (متی 14:14) و آگاهی‌اش نسبت به قدرت خدا او را برای خوراک دادن به آن جمعیت سوق داد.
  • مردم گرسنه هستند و کافران و ملحدان سعی دارند آنها را متقاعد کنند که آنها گرسنه نیستند.
  • مردم گرسنه هستند و مذهبیون پوچ، به آنها مراسم و کلام پوچی را عرضه می‌کنند که نمی‌تواند آنها را خشنود سازد.
  • مردم گرسنه هستند و مذهبیون، به آنها انوار و تلألوهایی می‌دهند تا آنها را از ریتم واقعی نیازشان دور کند.
  • مردم گرسنه هستند و سرگرمی‌ها و مشغله‌ها، اعمالی سریع برای انجام دادن ارائه می‌کنند این اعمال بقدری سریع و متوالی هستند که حتی لحظه‌ای فرصت فکر کردن به آنها نمی‌دهد.
  • مردم گرسنه هستند و عیسی نان حیات است.
  1. مردم را در گروههای پنجاه نفری بنشانید: عیسی می‌خواست این کار را با نظم خاص و روشی سازماندهی شده انجام دهد او همچنین می‌خواست مردم از خوراک لذت ببرند. این حکم نشان می‌دهد که معجزۀ عیسی فقط برای پُر کردن شکم مردم نبود زیرا اگر هدف فقط رفع گرسنگی بود، این کار ایستاده هم قابل اجرا بود. تصور می‌رود با این کار فضایی مانند ضیافت برای لذت بردن از خوراک ایجاد شود.
  1. تقسیم کردن مردم به گروههای پنجاه نفری، این امکان را بوجود می‌آورد تا شمارش جمعیت آسانتر شود و آمار دقیق‌تری از حدود پنج هزار مرد ارائه شود.

3.(17-16) جمعیت خوردند و سیر شدند.

آنگاه پنج نان و دو ماهی را برگرفت، و به آسمان نگریست و برکت داده، آنها را پاره کرد و به شاگردان داد تا پیش مردم بگذارند. پس همه خوردند و سیر شدند و دوازده سبد نیز از تکه‌های برجای مانده برگرفتند.

  1. آنگاه پنج نان و دو ماهی را برگرفت: عیسی آن غذای کمی که داشتند را برداشت (در لوقا 13:9 برای اولین بار به آن اشاره شده است) و شکرگزاری کرد. ممکن است فکر کنیم این مقدار غذا، برای خوراک دادن به چنین جمعیت عظیمی بسیار ناچیز است اما عیسی از هرآنچه که در دست داشت، استفاده کرد.
  1. یوحنا در گزارش خود (یوحنا 8:6-9) می‌گوید که این پنج نان و دو ماهی را پسر جوانی برای شاگردان آورد. حتی این مقدار غذای اندک هم از یک پسر جوان که برای خوراک خودش آورده بود، قرض گرفته شد.
  1. در دوم پادشاهان 42:4-44، ایلیا با تعدادی نان جو و مقداری خوشۀ گندم، یکصد مرد را خوراک داد- و حتی مقداری هم زیاد آمد. خوراک دادن به پنج هزار نفر نشان می‌دهد عیسی از ایلیا و موسی بزرگتر است (موسی نیز در بیابان جمعیت بزرگی را خوراک داد).
  1. به آسمان نگریست و برکت داده، آنها را پاره کرد: عیسی قبل از غذا، دعای برکت کرد، البته منظور این نیست که او برای برکت غذا دعا کرد. او خدا را برای فراهم کردن خوراک، برکت داد. دعای قبل از غذا به مفهوم برکت دادن غذا نیست بلکه مبارک خواندن – و شکرگزاری- خداست برای این که ما را با خوراک برکت می‌دهد.
  1. باوجود اینکه آن غذا بسیار ناچیز بود اما عیسی، خدای پدر را برای اینکه آن غذا را فراهم کرده است، مبارک خواند. دعای او شبیه دعای یهودیان قبل از غذا بود. “مبارک هستی تو ای یهوه، خدای ما، پادشاه جهانیان که از زمین برای ما نان فراهم می‌کنی.”
  1. آنها را پاره کرد و به شاگردان داد تا پیش مردم بگذارند: این معجزۀ عیسـی، نشان دهندۀ اقتدار کامل او بر کل آفرینش است. اما با اینحال، او این معجزه را از طریق شاگردان انجام داد، او می‌توانست خودش مستقیماً این کار را انجام دهد اما او می‌خواست از شاگردان استفاده کند.
  1. هیچ کس نمی‌داند این نان دقیقاً از کجا آمد. عیسـی نشان داد خداوند می‌تواند می‌تواند نیازهای ما را از منابع نادیدنی و یا از روشهایی که انتظارش را نداریم، فراهم کند. ایمان داشتن در زمانی که می‌توانیم کارهای خدا را پیش بینی کنیم و می‌دانیم خدا از چه طریقی عمل می‌کند، آسان است اما اغلب اوقات، روشهای خداوند غیرقابل پیش بینی و غیرقابل درک است.
  1. پس همه خوردند و سیر شدند: عیسی معجزه‌وار آن پنج نان و دو ماهی را برای خوراک دادن به بیش از پنج هزار نفر تکثیر کرد. درحقیقت این معجزه بوسیلۀ دستان عیسی رخ داد نه دستان شاگردان- زیرا آنها فقط خوراکی که عیسی با معجزه فراهم کرده بود، بین مردم تقسیم کردند.
  1. اگر کسی در میان آن جمعیت گرسنه ماند به این دلیل بود که خودش از پذیرفتن نان، خودداری کرده زیرا رسولان نان را بین همۀ جمعیت تقسیم کردند و عیسی نیز برای هر کسی به فراوانی فراهم کرده بود.
  1. باید مطمئن باشیم عیسی می‌تواند برای ما نیز تدارک ببیند –حتی از طریق معجزه- زیرا نیازهای ما برای او مانند مسیحیان اولیه، مهم و با ارزش هستند. تصاویر نان و ماهی، بر روی دیوارهای مقبره‌ها و دیگر مکانهای هنری مسیحیان اولیه، بسیار دیده می‌شود.
  • شاید چیزهای ناچیزی برای تقدیم به دیگران داشته باشیم اما وقتی آنها را در دستان عیسی قرار می‌دهیم، او می‌تواند کارهای بزرگی با هدایا و توانایی‌های ما برای لمس زندگی‌های دیگران انجام دهد.
  1. “بطور چشمگیری، این معجزۀ خوراک دادن، نمونۀ برجسته‌ای از روشی است که بوسیلۀ آن، نیازهای بشری آنانی که عیسی را خدمت می‌کنند، فراهم می‌شود. وظیفۀ آنان این است که هر آنچه دارند را به او تسلیم کنند و از او اطاعت کنند، مهم نیست چقدر حکمت و دانش دنیوی این روش را زیرسوال ببرد.” (مورگان)
  1. پادشاهی و صلیب

1.(20-18) درک پطرس دربارۀ عیسی

روزی عیسی در خلوت دعا می‌کرد و تنها شاگردانش با او بودند. از ایشان پرسید: “مردم می‌گویند من که هستم؟” پاسخ دادند: “برخی می‌گویند یحیای تعمید دهنده هستی، برخی دیگر می‌گویند ایلیایی، و برخی نیز تو را یکی از پیامبران کهن می‌دانند که زنده شده است.” از ایشان پرسید: “شما چه؟ شما مرا که می‌دانید؟” پطرس پاسخ داد: “مسیح خداوند.”

  1. روزی عیسی در خلوت دعا می‌کرد و تنها شاگردانش با او بودند: این صحنه با دعای عیسی شروع می‌شود و سپس شاگردانش به او ملحق می‌شوند. در حقیقت نمی‌دانیم که شاگردان در دعا با او بودند و یا اینکه آنها زمان دعای عیسی را قطع کردند. وقتی عیسی دعایش را به پایان رسانید، از شاگردان پرسید: مردم می‌گویند من که هستم؟
  1. عیسی این سوال را به آن جهت نپرسید که دیدگاه آنها را ندانسته باشد و بخواهد از شاگردانش اطلاعات کسب کند بلکه به این دلیل پرسید که می‌خواست از این سوال استفاده کند و در ادامۀ این سوال یک سوال مهم دیگری بپرسد.
  1. به عقیدۀ مورگان، شاگردان مزاحم زمان دعای عیسی شده بودند. “مطالۀ دقیق روایتهای انجیل، ما را به سمت این نتیجه‌گیری سوق می‌دهد که خداوند ما هرگز با شاگردانش دعا نکرد. او غالباً آنها را برای دعا ترک می‌کرد. وقتی در جمع آنها دعا می‌کرد، در دعا با آنها یکی نمی‌شد بلکه از آنها جدا بود… دعای او در سطح متفاوتی بود.” (مورگان)
  1. برخی می‌گویند یحیای تعمید دهنده هستی، برخی دیگر می‌گویند ایلیایی، و برخی نیز تو را یکی از پیامبران کهن می‌دانند که زنده شده است: افرادی که فکر می‌کردند عیسی، یحیای تعمید دهنده است، دربارۀ او زیاد نمی‌دانستند زیرا او و یحیی در یک زمان می‌زیستند. یحیی و ایلیا، اصلاحگران ملّی بودند که در برابر رهبران فاسد زمان خودشان ایستادند و شاید شجاعت و عدالت آنها باعث شده بود که عیسی را به آنها ربط دهند.
  1. شاید مردم با تصور اینکه عیسی همان یحیی یا ایلیا است، به مسیح سیاسی امید داشتند، کسی که قدرتهای فاسدی که اسرائیل را تضعیف کرده‌اند را در هم می‌شکند.
  1. شما چه؟ شما مرا که می‌دانید؟ خوب بود که شاگردان تفکرات مردم را درمورد عیسی می‌دانستند اما عیسی این سوال را درمورد آنها پرسید و طرز فکر آنها را بطور شخصی درمورد باور آنها نسبت به هویت عیسی پرسید.
  1. عیسی مطمئن بود نظر شاگردان دربارۀ او با مردم متفاوت است. آنها دیدگاه مرسوم و نظر متعارف مردم دیگر را نداشتند. آنها باید می‌دانستند عیسی کیست.
  1. هرکسی که در مورد عیسی می‌شنود، با این سوال مواجه می‌شود؛ و پاسخ ما به این سوال باعث قضاوت خودمان می‌شود نه او. درحقیقت ما هروز با ایمان و کاری که انجام می‌دهیم به این سوال پاسخ می‌دهیم. اگر حقیقتاً باور داشته باشیم عیسی همان کسی است که خودش گفته، این موضوع بر طریق زندگی ما اثر خواهد گذاشت.
  1. مسیح خداوند: پطرس بهتر از مردم دیگر عیسی را می‌شناخت. او می‌دانست عیسی، مسیح خداوند است. مسیح خداوند، نجات دهنده‌‌‌‌ای که در عهد عتیق وعده داده شد است، مسیح موعودی که ذات الهی دارد نه ذاتی که مردم می‌خواستند داشته باشد.
  1. (22-21) عیسی دربارۀ مأموریت خود سخن می‌گوید.

سپس عیسی ایشان را منع کرد و دستور داد این را به کسی نگویند، و گفت: “می‌باید پسر انسان رنج بسیار کِشد و مشایخ و سران کاهنان و علمای دین ردش کنند و کشته وشد و در روز سوّم برخیزد.”

  1. عیسی ایشان را منع کرد و دستور داد این را به کسی نگویند: عیسی خوشحال شد از اینکه شاگردانش داشتند می‌فهمیدند او در حقیقت کیست اما او هنوز نمی‌خواست تا زمان مقرر هویت واقعی‌اش برای عموم آشکار شود. مردم هنوز نمی‌توانستند درک کنند که عیسی در حقیقت همان مسیح است و باید رنج بِکشد- شاگردان باید زودتر این حقیقت را درمی‌یافتند.
  1. “آنها قبل از اینکه بتوانند تعلیم دهند که عیسی کیست، خودشان باید این موضوع را درک می‌کردند.” (بارکلی)
  1. می‌باید پسر انسان رنج بسیار کِشد: عیسی بعد از شنیدن نظرات مردم دربارۀ خودش، به آنها گفت که او در حقیقت برای چه آمده است: رنج کِشد، ردش کنند، کشته شود و در روز سوّم برخیزد. این چیزی نبود که مردم و حتی شاگردان انتظارش را داشتند.
  1. این یک شوک غیرقابل باور برای کسانی بود که منتظر یک مسیح سیاسی و ملّی بودند. این موضوع را می‌توان این طور تصور کرد که یک نامزد ریاست جهموری در پایان کمپین خودش اعلام کند که به واشنگتن می‌رود اما در آنجا او را رد می‌کنند و بعد کشته می‌شود.
  1. می‌باید رنج بسیار کِشد: کلمۀ مهمی که در این جمله به کار رفته “می‌باید” است. این فقط یک نقشه، تصور و یا پیشگوئی نبود بلکه تحقق نقشه‌ای بود که قبل از شروع جهان برای نجات انسان طرح ریزی شد. (اول پطرس 20:1، مکاشفه 8:13).
  1. و در روز سوّم برخیزد: قیام مسیح، به اندازۀ دیگر جنبه‌های عذابش می‌باید انجام می‌شد؛ عیسی باید از مردگان قیام می‌کرد.

3.(23) عیسی همه کسانی را که می‌خواهند او را پیروی کنند و اراده‌اش را بجا آورند، فرامی‌خواند.

سپس به همه فرمود: “اگر کسی بخواهد مرا پیروی کند، باید خود را انکار کرده، هر روز صلیب خویش را برگیرد و از پی من بیاید.”

  1. سپس به همه فرمود: شنیدن اینکه عیسی باید رنج بِکشد، رد شود و بر روی صلیب بمیرد، برای شاگردان به اندازۀ کافی ناخوشایند بود و حالا او به آنان می‌گوید که آنها نیز باید همین کار را انجام دهند، یا حداقل سعی کنند انجام دهند.
  1. باید خود را انکار کرده، هر روز صلیب خویش را برگیرد و از پی من بیاید: هنگامی که عیسی این سخنان را بیان می‌کرد، همه افراد می‌دانستند منظور او چیست. در دنیای روم باستان، قبل از اینکه کسی بر روی صلیب بمیرد، باید صلیبش (یا حداقل تیرک افقی آن) را تا محل اعدام حمل کند.
  1. هنگامی که رومی‌ها یک مجرم را مصلوب می‌کردند، فقط او را به صلیب نمی‌آویختند بلکه اول صلیب را به او می‌آویختند.
  1. حمل کردن صلیب همیشه به مرگ بر روی صلیب می‌انجامید. هیچ کس برای تفریح صلیب حمل نمی‌کرد. اولین شنوندگان عیسی نیاز نداشتند دربارۀ صلیب به آنها توضیحی داده شود؛ آنها می‌دانستند صلیب، وسیلۀ بی امان شکنجه، مرگ و تحقیر بود. اگر کسی صلیبش را برمی‌داشت، هرگز برنمی‌گشت. این یک سفر یکطرفه و بی‌بازگشت بود.
  • در زندگی واقعی در روم باستان، هیچ کس داوطلبانه صلیبی برنمی‌داشت بلکه صلیبها به مردم تحمیل می‌شدند و این عملی کاملاً خارج از اراده و خواست آنها بود. عیسی می‌گوید آنانی که می‌خواهند او را پیروی کنند باید داوطلبانه صلیب خود را بردارند.
  1. این امر بدان معنی نیست که ما می‌توانیم به عنوان پیروان عیسی روش زندگی مرگباری را انتخاب کنیم که در نهایت به مرگ منجر می‌شود بلکه به این معناست که وقتی شرایط ناخواسته وارد زندگی ما می‌شوند، انتخاب می‌کنیم که به عنوان مرگ روزانه برای جلال خدا آنها را متحمل شویم.
  1. باید خود را انکار کرده، هر روز صلیب خویش را برگیرد: انکار کردن خویش به معنی حمل صلیب است. هر دو عبارت یک مفهوم را می‌رساند. صلیب هرگز برای تأیید شخص نیست. کسی که صلیب حمل می‌کرد، می‌دانست نمی‌تواند خودش را نجات دهد و در نهایت می‌میرد.
  1. انکار خویشتن به معنی زندگی کردن برای دیگران است. عیسی تنها کسی بود که کاملاً با این روش زندگی کرد و ما نیز باید در پی قدم‌های او پیش رویم.
  1. هر روز صلیب خویش را برگیرد: عیسی با اضافه کردن کلمۀ “هر روز” بطور روحانی، این جمله را کاملاً توضیح داد. هیچ کس نمی‌تواند بطور لغوی و جسمانی هر روز مصلوب شود ولی می‌تواند هر روز همان دیدگاهی که عیسی داشت را داشته باشد.
  1. این موضوع، ساده‌ترین شیوۀ پیروی از عیسی است. او صلیب خود را حمل کرد بنابراین پیروانش نیز باید صلیب خود را حمل کنند. او به سمت مرگ قدم برداشت پس آنانی که می‌خواهند او را پیروی کنند، باید همین طریق را پیش بگیرند.

4.(27-24) چرا باید صلیبمان را برداریم و او را پیروی کنیم

زیرا هر که بخواهد جان خود را نجات دهد، آن را از دست خواهد داد؛ امّا هر که بخاطر من جانش را از دست بدهد، آن را نجات خواهد داد. انسان را چه سود که تمامی دنیا را ببَرد، امّا جان خویش را ببازد یا آن را تلف کند. زیرا هر که از من و سخنانم عار داشته باشد، پسر انسان نیز آنگاه که در جلال خود و جلال پدر و فرشتگان مقدّس آید، از او عار خواهد  داشت. براستی به شما می‌گویم، برخی اینجا ایستاده‌اند که تا پادشاهی خدا را نبینند، طعم مرگ را نخواهند چشید.”

  1. زیرا هر که بخواهد جان خود را نجات دهد، آن را از دست خواهد داد؛ امّا هر که بخاطر من جانش را از دست بدهد، آن را نجات خواهد داد: ما باید عیسی را از این طریق پیروی کنیم زیرا این تنها روشی است که می‌توانیم زندگی همیشگی را بدست آوریم. شاید این گفته عجیب به نظر بیاید، “تو نمی‌توانی برای همیشه زندگی کنی مگر آنکه با عیسی به سمت مرگ قدم برداری.” اما حقیقت دارد. بدون مرگ، نمی‌توان رستاخیز داشت.
  1. وعدۀ زندگی پس از مرگ، یک وعدۀ محکم و قابل اعتماد است. اگر زندگی پس از مرگی وجود نداشت، آنگاه این سخن عیسی کاملاً بی معنی بود و هیچ پاداشی برای مرگ و زندگی فداکارانه وجود نداشت.
  1. وقتی یک دانه را می‌کاریم باوجود اینکه به نظر می‌آید آن دانه مُرده و آن را به خاک سپردیم اما درحقیقت با کاشتن، آن را از دست نمی‌دهیم بلکه آن را آزاد می‌کنیم تا به چیزی که همیشه سعی داشته، تبدیل شود.
  1. انسان را چه سود که تمامی دنیا را ببَرد: اجتناب از قدم زدن با عیسی به سمت مرگ به معنی بُردن تمامی دنیا است- و از دست دادن همه چیز.
  1. عیسی با پرستش شیطان، این فرصت را داشت که تمامی دنیا را ببَرد (لوقا 5:4-8) اما در عوض با اطاعت، حیات و پیروزی را بدست آورد.
  1. جالب است بدانیم کسانی که با این روش در حضور عیسی زندگی می‌کنند، افرادی حقیقتاً شاد هستند. اگر ما تمام طریقهای زندگی‌مان را تسلیم عیسی کنیم و برای خودمان زندگی نکنیم، زندگی‌مان را از دست نخواهیم داد بلکه به آن اضافه خواهیم کرد.
  1. زیرا هر که از من و سخنانم عار داشته باشد، پسر انسان نیز آنگاه که در جلال خود و جلال پدر و فرشتگان مقدّس آید، از او عار خواهد  داشت: قدم برداشتن به سمت مرگ با عیسی، به هیچ وجه کار آسانی نیست. این کار به این معناست که خودمان را با کسی شریک می‌شویم که تحقیر و شکنجه شد. اما اگر از او عار داشته باشیم او نیز از ما عار خواهد داشت.
  1. این یک دعوت جدی برای سرسپردگی به عیسی است، او می‌خواست بداند که آیا ما از او و کلامش عار داریم یا اینکه او را می‌پذیریم. اگر عیسی، خدا نبود، این خواندگی، دعوت به بت پرستی بود اما از آنجایی که عیسی، خداست، این خواندگی یک دعوت به پرستش است.
  1. از من و سخنانم عار داشته باشد: جای تعجب ندارد که برخی از عیسی در مدت زمان خدمتش بر روی زمین، عار داشته باشند؛ بلکه تعجب برانگیز است که امروزه کسی از او عار داشته باشد.
  • عیسی، در جلال محبت فداکارانه‌اش آشکار شد.
  • عیسی، در جلال قدرت رستاخیزش آشکار شد.
  • عیسی، به آسمان صعود کرد و تکریم شد.
  • عیسی، از آسمان برای قومش دعا می‌کند و آنها را محبت می‌نماید.

چه کسی می‌تواند از چنین چیزی عار داشته باشد؟

  • با این وجود، برخی از او عار دارند. شخصی که عار دارد، باور دارد. ما نمی‌توانیم از چیزی عار داشته باشیم که آن را باور نداریم. آن شخص باور دارد اما نسبت به باور خود احساس رضایت و اعتماد ندارد.
  • عار به این معنی است که شخص نمی‌خواهد در جمع با آن چیز دیده شود.
  • عار به این معنی است که شخص نمی‌خواهد دربارۀ آن چیز صحبت کند.
  • عار به این معنی است که شخص از رویارویی با آن چیز اجتناب می‌کند.
  1. برخی بخاطر ترس عار دارند و برخی دیگر به دلیل فشار اجتماعی، برخی هم بدلیل غرور فرهنگی و یا طرز فکر نادرست. چنین شرم و عاری، پدیده‌ای عجیب است.
  1. براستی به شما می‌گویم، برخی اینجا ایستاده‌اند که تا پادشاهی خدا را نبینند، طعم مرگ را نخواهند چشید: بعد از این دعوت سخت به پیروی عیسی در مرگ، حالا او وعدۀ جلال می‌دهد (تا پادشاهی خدا را نبیند) عیسی می‌خواست آنها بدانند که پیروی از او فقط رنج و مرگ نیست و همه چی با مرگ پایان نمی‌پذیرد.
  1. دگرگونی سیما

1.(29-28) سیمای عیسی در برابر دیدگان پطرس، یوحنا و یعقوب دگرگون می‌شود.

حدود هشت روز پس از این سخنان، عیسی، پطرس و یوحنا و یعقوب را برگرفت و برفراز کوهی رفت تا دعا کند، در همان حال که دعا می‌کرد، نمودِ چهره‌اش تغییر کرد و جامه‌اش سفید و نورانی شد.

  1. عیسی، پطرس و یوحنا و یعقوب را برگرفت و برفراز کوهی رفت تا دعا کند: ملاقات و دعای بالای کوه، وقتی که عیسی مشغول دعا بود خیلی زود به درخشش جلال او تبدیل شد، چهرۀ عیسی در مقابل دیدگان این شاگردان دگرگون شد.
  1. “اگرچه لـوقا، نام این کوه را ذکر نمی‌کند اما برخی معتقدند که این اتفاق بر روی کوه تابور رخ داد، این کوه در غرب دریای جلیل واقع شده است. برخی دیگر هم معتقدند این اتفاق بر روی کوه هرمون واقع در شمال قیصریه فیلیپی، جایی که اعتراف پطرس در آنجا انجام شد، رخ داد.” (پیت)
  1. نمودِ چهره‌اش تغییر کرد: لـوقا بعد از اینکه بادقت صحنۀ دعای عیسی را توصیف می‌کند، توضیح می‌دهد که چه اتفاقی برای او افتاد. چهرۀ او به گونه‌ای تغییر کرد که آن را با کلمۀ “دگرگونی” بیان می‌کند.
  1. سفید و نورانی: به معنی “برق زدن و درخشیدن مانند رعد و برق” است. همۀ ظاهر عیسی با نوری شفاف و درخشان دگرگون شد.
  1. متی می‌گوید صورت عیسی مانند خورشید می‌درخشید (متی 2:17) متی و مرقس نیز برای توصیف این اتفاق از کلمۀ “دگرگونی” استفاده می‌کنند. در این زمان کوتاه، ظاهر عیسی بیشتر به شباهت پادشاه جلال بود و نه انسان خاکی.
  • این یک معجزۀ جدید نبود بلکه یک توقف موقتی در معجزۀ جاری بود. معجزۀ حقیقی، عیسی بود که بیشتر اوقات می‌توانست از ظهور جلالش ممانعت کند.
  1. نمودِ چهره‌اش تغییر کرد: این اتفاق در این نقطه از خدمت عیسی بسیار مهم بود زیرا او به شاگردان گفته بود که او راه صلیب را خواهد رفت و آنها نیز در روح باید از او پیروی کنند بعد از چنین اظهار به ظاهر شکست خورده‌ای، ممکن بود آنها اعتمادشان به عیسی را از دست بدهند اما درخشش دگرگونی سیمای عیسی، جلال او را به عنوان پادشاه ملکوت خداوند نشان داد.
  1. اگر شاگردان به این واقعه گوش می‌سپردند، اطمینان عظیمی می‌توانستند از این اتفاق بدست آورند. عیسی می‌داند چه کاری انجام می‌دهد. او وعده داد که رنج خواهد کشید، خواهد مُرد و دوباره از مردگان برخواهد خواست اما با وجود همۀ اینها او هنوز پادشاه جلال است.
  1. عیسی در عمل نشان داد که حمل کنندگان صلیب، دریافت کنندگان جلال خواهند بود. صلب پایان کار نیست؛ بلکه پایان، جلال خداوند است.

2.(31-30) ظهور موسی و ایلیا در کنار مسیح

ناگاه دو مرد، موسی و ایلیا، پدیدار گشته با او به گفتگو پرداختند. آنان در جلال ظاهر شده بودند و دربارۀ خروج عیسی سخن می‌گفتند که می‌بایست به‌زودی در اورشلیم رخ دهد.

  1. آگاه دو مرد، موسی و ایلیا، پدیدار گشته با او به گفتگو پرداختند: عیسی در ظهور این جلال تنها نبود. دو مرد با او ظاهر شدند که شاگردان خیلی زود آنها را شناختند.
  1. شاگردان خیلی زود آن دو مردی که ظاهر شده بودند را بدون هیچ معارفه‌ای، شناختند، این امر نشان می‌دهد که ایمانداران در ملکوت می‌توانند یکدیگر را بشناسند و نیازی به معرفی و یا چسباندن برچسب اسم نخواهد بود.
  1. به نظر می‌رسد آنها گفتگوی خوب و دلپذیری با یکدیگر داشتند. “شاید این دگرگونی سیما، نمونه‌ای از جلالی بود که قرار بود آدم و همۀ نسل او در آسمان داشته باشند، نه اینکه مرگ از طریق گناه بر آنها بیاید.” (مایر)
  1. آنان در جلال ظاهر شده بودند: بسیار جای تعجب دارد که چرا این دو نفر از عهدعتیق ظاهر شدند و چرا اشخاص دیگر ظاهر نشدند؟ چرا ابراهیم، داوود، یوشع، یوسف و یا دانیال ظاهر نشدند؟ چرا موسی و ایلیا؟
  1. شاید به این دلیل است که موسی و ایلیا نمایانگر کسانی هستند که به حضور خدا برده می‌شوند (یهودا 9، دوم پادشاهان 11:2). موسی بیانگر کسانی است که بعد از مرگ به جلال خدا وارد می‌شوند و ایلیا بیانگر کسانی که بدون مرگ به آسمان برده می‌شوند (اول تسالونیکیان 13:4-18).
  1. همچنین می‌توان گفت آنها بیانگر شریعت (موسی) و انبیا (ایلیا) هستند. مجموع مکاشفۀ عهدعتیق بر روی این کوه دگرگونی، به ملاقات عیسی آمدند.
  • موسی و ایلیا با هم در نبوت ظاهر شدند زیرا به نظر می‌رسد آنها شاهدان در مکاشفه 3:11-13 هستند.
  1. و دربارۀ خروج عیسی سخن می‌گفتند که می‌بایست به‌زودی در اورشلیم رخ دهد: از بین همه چیزهایی که آنها می‌توانستند درموردش با یکدیگر صحبت کنند، این موضوع را انتخاب کردند. به نظر می‌رسد موسی و ایلیا علاقمند به انجام رسیدن نقشۀ خدا از طریق عیسی، بودند. آنها درمورد چیزی که به زودی در اورشلیم رخ خواهد داد، گفتگو کردند.
  1. می‌توانیم تصور کنیم که موسی و ایلیا از عیسی می‌پرسند: “آیا واقعا می‌خواهی این کار را انجام دهی؟” ممکن است موسی گفته باشد: “من گاهی به جای قوم، قضاوت می‌شدم اما خداوند هرگز این کار را با من نمی‌کرد، آیا می‌توانی از این نیز بگذری؟” شاید ایلیا در ادامه می‌گوید: “من بطرز فجیعی توسط اخاب و ایزابل شکنجه شدم و متنفر بودم از اینکه گاهی اوقات دچار افسردگی روحانی می‌شدم، آیا می‌توانی از این هم بگذری؟”
  1. دربارۀ خروج عیسی سخن می‌گفتند: “یک خروج یونانی، موسی با اشاره به خروج اسرائیل از مصر، خروج عیسی را یک خروج جدید می‌داند.” (تراپ) “این جمله، در مفهوم وسیع، رنج و مرگ عیسی و در نهایت دریافت جلال الهی را به تصویر می‎کشد.” (پیت)

3.(32) شاگردان در حضور عیسی، موسی و ایلیا خوابشان برد.

پطرس و همراهانش بسیار خواب آلود بودند، امّا چون کاملاً بیدار و هوشیار شدند، جلال عیسی را دیدند و آن دو مرد را که در کنارش ایستاده بودند.

  1. پطرس و همراهانش بسیار خواب آلود بودند: این موضوع باعث می‌شود تا ما فکر کنیم شاید رسولان تنها قسمت کوچکی از ملاقات عیسی، موسی و ایلیا را می‌دیدند و می‌شنیدند. البته شاید ملاقات آنها خیلی بیشتر از چیزی که رسولان می‌دیدند و می‌شنیدند طول کشید و آنها دربارۀ موضوعات مختلف صحبت کردند.
  1. “به احتمال زیاد، در این شرایط، قبل از دگرگونی سیما، او چندین ساعت را در دعای عمیق و مشتاقانه بسر برد و شایان ذکر است که سیمای او وقتی دعا می‌کرد دگرگون شد. هر برکتی بر سر کلیسا و بر اعضای بدن او، از طریق دعا می‌آید.” (اسپورژن)
  1. خواب آلود: بسیار بجا است که فکر کنیم چگونه امکان دارد در حضور آن جلال شگرف، کسی خواب آلود باشد. می‌توانیم بگوییم خواب روحانی، بسیاری را از دیدن یا تجربۀ جلال خدا بازمی‌دارد.
  1. امّا چون کاملاً بیدار و هوشیار شدند، جلال عیسی را دیدند: جلال در تمام آن مدت حضور داشت اما آنها زمانی آن جلال را دیدند که کاملاً بیدار و هوشیار شدند. آنها وقتی هوشیار شدند، فقط موسی و ایلیا را ندیدند بلکه جلال عیسی را هم دیدند. حضور آنها در مقایسه با جلال عیسی بقدری کمرنگ بود که گویا آنجا نبودند.
  1. “رسولان، بزرگترین انبیا و بزرگترین شریعت گزاران-موسـی و ایلیا- را دیدند، بعد از آنها هرگز کسی به بزرگی آنان وجود نداشت تا زمانی که مسیح آمد، در نوشته‌های الهامی دربارۀ این واقعه اینگونه ثبت شده است که: آنها جلال عیسی را دیدند و دو مرد را دیدند که در کنار او ایستاده بود.” (اسپورژن)
  1. آن دو مرد را که در کنارش ایستاده بودند: بسیاری این جمله را اینطور تصویر ذهنی می‌کنند که عیسی به همراه موسی و ایلیا در حال پرواز در هوا هستند اما این متن به ما می‌گوید که آنها در کنار او ایستاده بودند.

4.(34-33) پیشنهاد نادرست پطرس برای ساختن خیمه.

هنگامی که آن دو از نزد عیسی می‌رفتند، پطرس گفت: “استاد، بودن ما در اینجا نیکوست! بگذار سه سرپناه بسازیم، یکی برای تو، یکی برای موسی و یکی هم برای ایلیا.” او نمی‌دانست چه می‌گوید. این سخن هنوز بر زبان پطرس بود که ابری پدیدار گشت و آنان را دربرگرفت. چون به درون ابر می‌رفتند، هراسان شدند.

  1. استاد، بودن ما در اینجا نیکوست! بگذار سه سرپناه بسازیم: مانند بسیاری از مواقع، پطرس با حرف زدن، برای خودش دردسر ساخت، او نمی‌دانست چه می‌گوید.
  1. هنگامی که آن دو از نزد عیسی می‌رفتند: این عبارت نشان می‌دهد وقتی ایلیا و موسی در حال ترک کردن عیسی بودند، پطرس این پیشنهاد را مطرح کرد. پطرس نمی‌خواست این صحنۀ جلال خداوند به پایان برسد.
  1. شاید او اینطور فکر می‌کرد: “این همان چیزی است که باید انجام شود. ایدۀ رنج کشیدن، طرد شدن و مصلوب شدن را فراموش کنید؛ بیائید چند سرپناه بسازیم و برای همیشه با جلال عیسی زندگی کنیم.” پیشنهاد عیسی به این معنی بود که نه تنها عیسی از صلیب آینده اجتناب می‌کند بلکه او نیز از برداشتن صلیبش دور می‌شود.
  • پطرس همچنین با پیشنهاد ساخت سه سرپناه دچار این اشتباه شد که عیسی را با موسی و ایلیا در یک سطح قرار داد.
  1. این سخن هنوز بر زبان پطرس بود که ابری پدیدار گشت و آنان را دربرگرفت: وقتی پطرس هنوز داشت این پیشنهاد را مطرح می‌کرد، ناگهان جلال خدا که در عهد عتیق آن را “شکیناه” می‌نامند، بر آنان سایه افکن شد.
  1. این همان مفهومی است که در لوقا 35:1 به کار رفته است، زمانی که جلال خدا بر مریم فرود آمد و او عیسی را آبستن شد.
  1. چون به درون ابر می‌رفتند، هراسان شدند: پطرس و دیگر رسولان در ابتدا احساس کردند که بودنشان در آنجا نیکوست اما وقتی جلال خدا تشدید شد، نرس و وحشت در انها پدید آمد و احساس کردند گناهکارانی هستند که در حضور خدا قرار گرفته‌اند.
  1. پطرس ممکن است ندانسته باشد چه گفته، اما خوب می‌دانست چه دیده است- ابر جلال خدا، واقعی بود و وقتی او و رسولان آن را دیدند، کاملاً بیدار و هوشیار بودند.
  1. “ایمان ما توهم نیست و یا مانند رویای شبانه یکدفعه بر ما نیامده است بلکه وقتی جلال مسیح را دیدیم کاملاً بیدار و هوشیار بودیم.” (اسپورژن)

5.(36-35) صدایی از ابر به گوش رسید.

آنگاه ندایی از ابر در رسید که “این است پسر من که او را برگزیده‌ام، به او گوش فرادهید!” و چون صدا قطع شد، عیسی را تنها دیدند. شاگردان این را نزد خود نگاه داشتند، و در آن زمان کسی را از آنچه دیده بودند، آگاه نکردند.

  1. آنگاه ندایی از ابر در رسید که “این است پسر من که او را برگزیده‌ام، به او گوش فرادهید!”: این صدا که از ابر جلال خدا به گوش می‌رسید، آشکار ساخت که عیسی با موسی و ایلیا در یک سطح نبودند. او پسر برگزیدۀ خدا بود- پس به او گوش فرادهید!
  1. موسی و ایلیا مردان بزرگی بودند و هریک در نقشۀ خدا در زمان خودشان جایگاه مهمی داشتند. با این وجود در مقایسه با عیسی مسیح، پسر خدا، در جایگاه پایین تری بودند- بنابراین همۀ تمرکز و توجه ما باید بر عیسی باشد. هیچ یک از این خادمان برجسته قابل مقایسه با پسر برگزیدۀ خدا نیست، پس به او گوش فرادهید!
  1. پطرس شاید نمی‌دانست چه می‌گوید اما به خوبی می‌دانست چه می‌شنود- این صدا از آسمان، واقعی بود، او و سایر رسولان وقتی این صدا را شنیدند کاملاً بیدار و هوشیار بودند.
  1. چون صدا قطع شد، عیسی را تنها دیدند: خدا اجازه نداد آنها بیشتر از این به آن دو مرد توجه کنند. عیسی سزاوار همۀ توجه توجه و تمرکز ماست.
  1. شاگردان این را نزد خود نگاه داشتند، و در آن زمان کسی را از آنچه دیده بودند، آگاه نکردند: وقتی این وقایع به پایان رسید، پطرس، یوحنا و یعقوب به کسی چیزی نگفتند- چه کسی سخن آنها را باور می‌کرد؟
  1. در آن زمان کسی را از آنچه دیده بودند، آگاه نکردند اما نمی‌توانستند در مورد این موضوع ساکت بمانند. پطرس این واقعه را به یاد می‌آورد و در رسالۀ دوم پطرس 16:1-18 به آن اشاره می‌کند. احتمالاً یوحنا نیز در انجیل یوحنا 14:1 این واقعه را ذکر می‌کند. آنها در نوشته‌های خود این تجربۀ مهیب را که نشان دهندۀ جلال عیسی و نقش منحصربفرد او به عنوان مسیح است، ذکر می‌کنند این واقعه همچنین نشان می‌دهد که عیسی از ایلیا و موسی بزرگتر است.
  1. باوجود اینکه این اتفاق بسیار تأثیرگزار و قابل توجه بود اما باعث تبدیل زندگی شاگردان به اندازۀ تولد تازه، نشد. تولد تازه توسط روح خدا، یک معجزۀ عظیم است، عظیم ترین نمایش جلال خدا.
  1. جلال خدا در عمل

1.(40-37) درخواست پدر برای شفای پسر دیوزده

روز بعد، چون از کوه فرود آمدند، جمعی انبوه با عیسی دیدار کردند. آنگاه مردی از میان جمعیت فریاد زد: “استاد، به تو التماس می‌کنم نظر لطفی بر پسر من بیفکنی، زیرا تنها فرزند من است. روحی ناگهان او را می‌گیرد و او در دَم نعره برمی‌کشد و دچار تشنج می‌شود، به گونه‌ای که دهانش کف می‌کند. این روح به دشواری رهایش می‌کند، و او را مجروح وامی‌گذارد. به شاگردانت التماس کردم از او بیرونش کنند، امّا نتوانستند.”

  1. چون از کوه فرود آمدند: خیلی زود بعد از آن دگرگونی پرجلال چهرۀ عیسی، او و شاگردان از کوه پایین آمدند و با مشکل دیوزدگی روبرو شدند.
  1. “آنجا در بالای کوه؛ حالا در این وادی. آنجا با جلال و مقدسین؛ اینجا با مشکل دیوزدگی. آنجا پادشاه با جلال آسمانی؛ اینجا نمایندگان ایمانی که مورد ضرب وشتم قرار می‌گیرند.” (مورگان)
  1. استاد، به تو التماس می‌کنم نظر لطفی بر پسر من بیفکنی: این پدر (به درستی) احساس کرد که فقط عیسی باید به پسرش نظر لطفی کند و شفقت نجات دهنده، می‌تواند پسر درمانده‌اش را کمک کند.
  1. روحی ناگهان او را می‌گیرد و او در دَم نعره برمی‌کشد و دچار تشنج می‌شود، به گونه‌ای که دهانش کف می‌کند. این روح به دشواری رهایش می‌کند، و او را مجروح وامی‌گذارد: اینها دقیقاً توصیف یک دیوزدگی است. در این مورد، عیسی می‌دانست (و البته توصیفات این پدر نیز ثابت می‌کند) که ایجاد این حالات در پسر فقط به دلایل فیزیکی نبود بلکه یک نیروی پلید شیطانی باعث ایجاد این حالات می‌شود.
  1. به شاگردانت التماس کردم از او بیرونش کنند، امّا نتوانستند: شاگردان در موقعیتهای قبلی با موفقیت توانسته بودند ارواح پلید را اخراج کنند (لوقا 1:9). ممکن است این دیوزدگی قوی‌تر و سرکش‌تر بوده باشد.
  1. قدرتهای شیطانی دارای ترتیب و رده بندی هستند (افسسیان 12:6) و برخی از دیوها قوی‌تر (سرکش‌تر و مقاوم‌تر) از بقیه هستند. در متی 21:17 گفت، به دلیل کم ایمانی و روزه شاگردان نتوانستند آن روح پلید را اخراج کنند. دعا و روزه ما را برای اخراج ارواح ناپاک، لایق‌تر نمی‌سازد، بلکه دعا و روزه ما را به قلب خدا نزدیکتر می‌کند و ما را بیشتر در معرض قدرت او قرار می‌دهد.
  1. اشتباه و قصور آنها در حقیقت به نفعشان تمام شد زیرا این اشتباه به آنها درسهایی آموخت.
  • به آنها یاد داد خدمت، فقط با انجام برخی اعمال و گفتن برخی کلمات پیش نمی‌رود.
  • برتری عظیم عیسی را به آنها یاد داد.
  • به آنها یاد داد که باید منتظر و مشتاق حضور خدا باشند.
  • به آنها یاد داد هر مشکلی را نزد عیسی ببرند.
  • “آنها بیشتر می‌خواستند موفقیت کسب کنند نه ایمان، و همین امر باعث شکست آنها شد.” (کلارک)

2.(42-41) روح پلیدی را که شاگردان نتوانستند اخراج کنند را عیسی اخراج می‌کند.

عیسی پاسخ داد: “ای نسل بی‌ایمان و منحرف، تا به کِی با شما باشم و تحملتان کنم؟ پسرت را اینجا بیاور.” در همان هنگام که پسر می‌آمد، دیو او را بر زمین زد و به تشنج افکند. امّا عیسی بر آن روح پلید نهیب زد و پسر را شفا داد و به پدرش سپرد.

  1. ای نسل بی‌ایمان و منحرف، تا به کِی با شما باشم و تحملتان کنم؟ در اینجا به نظر می‌آید عیسی از شاگردانش ناامید شد. فصل خدمت او قبل از صلیب، به پایان خود نزدیک می‌شد و شاید او از این ناامید شد که شاگردانش ایمان کمی دارند.
  1. در همان هنگام که پسر می‌آمد، دیو او را بر زمین زد و به تشنج افکند: حتی وقتی آن پدر، پسرش را نزد عیسی می‌آورد به نظر نمی‌رسید حال او بهتر شده باشد اما کمی بعد مشکلات مانند همیشه خودشان را نشان دادند. این آخرین تلاش ارواح پلید برای آزار آن پسر و ناامیدی ساختن پدرش و شاگردان بود.
  1. دیو او را بر زمین زد: “همانطور که پسر نزد عیسی می‌آمد، روح پلید او را بر زمین زد، کلمه‌ای که در اینجا استفاده شده است، همان کلمه‎‌ای است که در ورزش بوکس برای ضربۀ نهایی و از پادرآوردن حریف استفاده می‌شود.”
  1. اسپورژن در یک موعظه تحت عنوان “آخرین ضربۀ شیطان”، اظهار می‌کند که چطور اغلب اوقات شیطان شخصی را دیگران او را نزد منجی می‌آورند، می‌زَند. “مردانی را دیده‌ام، دقیقاً وقتی که می‌شنوند و شروع به فکر کردن می‌کنند، ناگهان بوسیلۀ یک گناه دزدیده ‌می‌شوند و با ترس توسط آن گناه دور می‌شوند، اگر قبلاً چنین چیزی را ندیده بودم، باید از آنها ناامید می‌شدم.”
  • اسپورژن برخی از دروغهایی را ذکر می‌کند که شیطان برای زمین زدن افرادی استفاده می‌کند که در حال نزدیک شدن به عیسی هستند:
  • تو برگزیده نشده‌ای.
  • تو یک گناهکار بسیار بزرگ هستی.
  • دیگر خیلی دیر شده است.
  • تلاش کردن بی‌فایده است- بهتر است تسلیم شوی.
  • این حقیقت در مورد تو صدق نمی‌کند.
  1. امّا عیسی بر آن روح پلید نهیب زد و پسر را شفا داد: عیسی از این آخرین نمایش روح پلید هراسان نشد و نترسید بلکه درعوض آن روح را اخراج کرد. کاری که برای رسولان بسیار سخت و غیرممکن بود، برای عیسی آسان و ممکن بود.

3.(45-43) عیسی مأموریت شاگردان را به آنها یادآوری می‌کند.

مردم همگی از بزرگی خدا در حیرت افتادند. در آن حال که همگان از کارهای عیسی در شگفت بودند، او به شاگردان خود گفت: “به آنچه می‌خواهم به شما بگویم به دقّت گوش بسپارید: پسر انسان به دست مردم تسلیم خواهد شد.” امّا منظور وی را درنیافتند؛ بلکه از آنان پنهان ماند تا درکش نکنند؛ و می‌ترسیدند در این باره از او سوال کنند.

  1. مردم همگی از بزرگی خدا در حیرت افتادند: عیسی جلالش را از دو روش حیرت انگیز آشکار ساخت- دگرگونی چهره و اخراج روح پلید. با این وجود او به شاگردانش یادآوری می‌کند که مأموریت او تغییر نکرده است. او هنوز هم آمده بود تا برای گناهان ما بر روی صلیب بمیرد و پسر انسان به دست مردم تسلیم خواهد شد.
  1. به آنچه می‌خواهم به شما بگویم به دقّت گوش بسپارید: “او با گفتن این کلمات، توجه آنها را به موضوع مذکور جلب کرد و درمورد رنجها و مرگش سخن گفت. بگذاریم این کلمات جایگاه خاصی در رازگاهان و تعمق‌های ما داشته باشند و بازتاب یابند.” (کلارک)
  1. امّا منظور وی را درنیافتند: باوجود اینکه این جملات مکرراً تکرار شدند اما شاگردان این یادآوری‌ها دربارۀ رنج و قیام عیسی فراموش کردند تا زمانی‌که او قیام کرد. (لوقا 6:24-8)

 

  1. منظور وی را درنیافتند: “آنان چنان در جلال جسمانی یک پادشاه جسمانی غرق شده بودند که قادر به فهم مسائل روحانی نبودند.” (تراپ)
  1. مشخصۀ غیرمعمول بزرگی در ملکوت خدا

1.(48-46) بزرگی واقعی، در کوچک بودن است نه در آنچه که عموم مردم تصور می‌کنند.

روزی  در میان شاگردان این بحث درگرفت که کدام یک از ایشان از همه بزرگتر است. عیسی که از افکار ایشان آگاه بود، کودکی را برگرفت و در کنار خود قرار داد، و به آنان گفت: “هرکه این کودک را به نام من بپذیرد، مرا پذیرفته است؛ و هر که مرا بپذیرد، فرستندۀ مرا پذیرفته است. زیرا در میان شما آن کس بزرگتر است که از همه کوچکتر باشد.”

  1. کدام یک از ایشان از همه بزرگتر است: شاگردان، اغلب به این سوال دربارۀ بزرگی فکر می‌کردند. به نظر می‌رسد این سوال که ذهنشان را درگیر کرده بود، مطرح کردند که عیسی کدامیک از آنان را به عنوان بزرگترین فرد انتخاب می‌کند.
  1. “چندی پیش بید[1] مقدس بیان کرد که این بحث به این دلیل پیش آمد که عیسی، پطرس و یوحنا و یعقوب را با خود به بالای کوه برد و حسادت شاگردان دیگـر برانگیخته شد.” (بارکلی)
  1. می‌توانیم تصور کنیم شاگردان در میان خودشان بحث می‌کردند که کدامیک بزرگتر است (همانطور که کمی بعد در لوقا 24:22 و دیگر قسمتها درمورد این موضوع بحث می‌کنند) و بعد گفتند: “بگذارید ببینیم در نظر عیسی کدامیک بزرگتر هستیم.”
  • مفهوم بزرگی در نظر آنها احتمالاً پیشرفت و موقعیت در دولت پرجلال مسیح به عنوان پادشاه بود. “عیسی از کوچک بودن صحبت می‌کرد و آنها به پیشرفت و موقعیت فکر می‌کردند.” (اسپورژن)
  1. عیسی که از افکار ایشان آگاه بود، کودکی را برگرفت و در کنار خود قرار داد: عیسی می‌توانست به این سوال که “چه کسی از همه بزرگتر است؟” با اشاره به خودش پاسخ دهد اما با اشاره به یک کودک، توجه آنها را به ذات خودش معطوف ساخت.
  1. عیسی مکالمۀ آنها را شنید اما مهمتر از آن، از افکار ایشان در پشت این مکالمه آگاه بود. او انگیزه‌های آنان را می‌دانست.
  1. آن کودک نمونه‌ای از بزرگی بود. با این عمل، عیسی به شاگردان گفت: “اگر می‌خواهید بزرگ باشید، باید از این کودک یاد بگیرید.” مخصوصاً در فرهنگ آنها، کودکان از اهمیت بسیار کمی برخوردار بودند، آنها نگران موقعیت اجتماعی‌شان نبودند و خودشان را برای جاه طلبی و کسب موفقیت خسته نمی‌کردند. وقتی که مانند یک کودک در فرهنگ آن زمان، در جایگاه فروتنی قرار می‌گیریم، آنگاه در طریق عیسی، بزرگ هستیم. هیچ کس نباید فکر کند که یک کودک همه چیز را درمورد بزرگی و پادشاهی به ما نشان می‌دهد، بلکه ما فقط می‌توانیم برخی چیزهای خاص و مهم را از آنها یاد بگیریم.
  • “در این اصل که توسط عیسی بنیان شد، ارزشهای معکوس وجود دارد. آخرین، اولین خواهد بود؛ کوچکترین، بزرگترین خواهند بود.” (پیت)
  1. عیسی به یک کودک اشاره می‌کند نه به پطرس. اگر دیدگاه عیسی درمورد بزرگی مانند روشی بود که پاپ‌‌ها در نظر داشتند (دانش الهیاتی و تاریخی درمورد کاتولیک رومی)، باید پطرس را به عنوان بزرگترین در میان آنها انتخاب می‌کرد.
  1. هرکه این کودک را به نام من بپذیرد، مرا پذیرفته است؛ و هر که مرا بپذیرد، فرستندۀ مرا پذیرفته است: عیسـی گفت که آن کودک نشانگر ذات خودش است و عیسـی نیز نشانگر پدرش در آسمان است. عیسی با اشاره به یک کودک به عنوان نمونه، بطور غیرمستقیم به خودش به عنوان بزرگترین در پادشاهی خدا اشاره می‌کند.
  1. می‌دانیم در میان آنها مردی بود که نه تنها از آنها، بلکه از همه بزرگتر بود: عیسی مسیح. این امر بدان معناست که عیسی خودش مانند آن کودک فروتن بود. او نگران موقعیتش نبود. او برایش مهم نبود که در مرکز توجه باشد. در او فریب وجود نداشت و او حضور مرعوب کننده‌ای نداشت.
  1. از آنجایی که ذات عیسی مانند آن کودکان است، پس باید مراقب باشیم که چطور با افراد کوچک و فروتن رفتار کنیم (هرکه این کودک را به نام من بپذیرد، مرا پذیرفته است) این عبارت نشان می‌دهد که چطور باید دربارۀ ذات عیسی فکر کنیم.
  • “یک سنت وجود دارد که برطبق آن کودک بزرگ می‌شد تا مانند ایگناتیوس آنتیاک [2]باشد کسی که بعدها یک خادم بزرگ کلیسا، یک نویسندۀ بزرگ و درنهایت شهید مسیح شد.” (بارکلی) کلارک اظهار می‌دارد که این رسم وسنت از یک نویسندۀ مسیحی به نام نیکفروس [3] که نویسندۀ کتاب تراجان، ایگناتیوس را به قتل رساند، در سال 107 میلادی می‌باشد. با این حال کلارک دربارۀ او می‌نویسد “زیاد ربطی ندارد که ضعیف و ساده لوح باشی.”
  1. باید این تضاد را نیز در ذهن داشته باشیم که شریر می‌تواند از طریق کودکان هم عمل کند (لوقا 39:9) و عیسی هم می‌تواند از طریق همین کودکان کار کند.
  1. زیرا در میان شما آن کس بزرگتر است که از همه کوچکتر باشد: عیسی سپس شاگردانش را با کوچک بودن به چالش کشید. برای شاگرد مسیح، اشتیاقِ مورد ستایش قرار گرفتن و شناخته شدن، باید امری بیگانه باشد. عیسی می‌خواست پیروانش، کوچک بودن را به عنوان یک انتخاب بپذیرند و اجازه دهند دیگران از آنها مقدم‌تر باشند و این کار نباید از روی اجبار باشد.
  1. بسیار آسان است که افراد فروتن مورد حقارت قرار بگیرند. آنها بازنده هستند. این افراد هرگز درگیر دنیای پرخاشگری، رقابت جویانه و پیشرفت گرایانه نمی‌شوند. وقتی ما اشخاص فروتن را تحقیر می‌کنیم درحقیقت عیسی را تحقیر می‌کنیم.
  1. این جنبه از فروتنی و مقدم شمردن دیگران در ایمان مسیحی غالباً مورد تحقیر واقع شده است. نیچه و دیگران قدرت اراده را ستایش می‌کردند و به عیسی و شاگردانش با دیدی تحقیرآمیز نگاه می‌کردند و آنها را اشخاصی ضعیف و بی‌ارزش می‌دانند. با این حال نیچه از دنیا رفت و تا حد زیادی بی‌اعتبار شد؛ عیسی و شاگردانش زندگی کردند و با الگو قرار دادن یک کودک (در طرق مختلف) باعث تبدیل زندگی‌ها و فرهنگها شدند.

2.(50-49) بزرگی حقیقی، انحصاری نیست

یوحنا گفت: “استاد، شخصی را دیدیم که به نام تو دیو اخراج می‌کرد، امّا چون از ما نبود، او را بازداشتیم.” عیسی گفت: “بازش مدارید، زیرا هرکه به ضد شما نیست، با شماست.”

 

  1. استاد، شخصی را دیدیم که به نام تو دیو اخراج می‌کرد، امّا چون از ما نبود، او را بازداشتیم: از این عبارت می‌توانیم دریابیم برخی دیگر از شاگردان مسیح می‌توانستند دیوها را اخراج کنند در حالیکه شاگردان نزدیک مسیح گاهی اوقات قادر به اخراج برخی ارواح نمی‌شدند و شاید این امر باعث آزار شاگردان شده بود (لوقا 40:9) پس تعجبی ندارد که یوحنا می‌خواست مانع ادامۀ کار آنها شود!
  1. بازش مدارید، زیرا هرکه به ضد شما نیست، با شماست: عیسی به آنها تعلیم داد که باید روح سخاوتمندی داشته باشند. افراد بسیاری هستند که در فهم و درک برخی تعالیم عیسی در اشتباه هستند ولی با اینحال هنوز می‌خواهند عیسی را در برخی شرایط، مقدم قرار دهند. اجازه دهید خداوند خودش با این افراد برخورد کند. آنانی که به ضد عیسای کتاب مقدسی نیستند، حداقل در برخی لحاظ با ما هستند.
  1. پولس با افراد زیادی روبرو می‌شود که با انگیزه‌های متفاوتی، حتی برخی از آنها با انگیزه‌های شریرانه عیسی را موعظه می‌کنند- اما با این وجود او از اینکه مسیح موعظه می‌شود ابراز خوشحالی می‌کند (فیلیپیان 15:1-18).

3.(53-51) بزرگی حقیقی با عزمی راسخ نمایان می‌شود.

چون زمان صعود عیسی به آسمان نزدیک می‌شد، با عزمی راسخ روبه سوی اورشلیم نهاد. پس پیشاپیش خود فرستادگانی اعزام داشت که به یکی از دهکده‌های سامریان رفتند تا برای او تدارک ببینند. امّا مردم آنجا او را نپذیرفتند، زیرا عازم اورشلیم بود.

  1. چون زمان صعود عیسی به آسمان نزدیک می‌شد: این شروع بخش جدیدی از انجیل لـوقاست. عیسی در راه اورشلیم بود تا به آسمان صعود کند.
  • او از ارتفاعات شهر اورشلیم به آسمان صعود کرد.
  • او بر روی صلیب به آسمان صعود کرد.
  • او در جلال به آسمان صعود کرد.
  1. با عزمی راسخ روبه سوی اورشلیم نهاد: این سفر نهایی عیسی به سوی اورشلیم، دشواری بسیاری برای او به همراه خواهد داشت امّا او با عزمی راسخ این سفر را در پیش گرفت.
  1. اشعیا 7:50 دربارۀ مسیح، خادمی عظیم، نبوت می‌کند: “از آنجا که خداوندگار یهوه یاری‌ام می‌دهد، هرگز رسوا نخواهم شد. پس روی خود را چون سنگ خارا ساخته‌ام، و می‌دانم که سرافکنده نخواهم شد.” این نبوت دربارۀ عیسی است، زیرا او با عزمی راسخ رو به سوی اورشلیم نهاد– به گفتۀ اشعیا مانند سنگ خارا- تا عذاب بکشد و بمیرد.
  1. عیسی روی خود را سخت ساخت؛ نه به این مفهوم که او شخصی سخت و عصبانی شد بلکه به این مفهوم که او بر کارش متمرکز شد و به سوی زمانی سخت که پیش رو داشت تمرکز کرد.
  • دو نوع شجاعت وجود دارد- شجاعت لحظه‌ای، که به هیچ گونه فکر قبلی نیاز ندارد، و شجاعت برنامه ریزی شده، که سختی های پیش‌رو را می‌بیند و با عزمی راسخ به سوی آن پیش می‌رود. عیسی چنین شجاعتی داشت، او صلیب را پیش‌روی خود می‌دید اما با این وجود با عزمی راسخ روبه سوی اورشلیم نهاد.
  1. اسپورژن موعظه‌ای شگفت انگیز درمورد اشعیا 7:50 دارد تحت عنوان “منجی روی خود را مانند سنگ خارا ساخت.” در این موعظه به این موضوع پرداخته شده است که عیسی چقدر جدی، تصمیم راسخ عیسی را مورد آزمایش قرار گرفت.
  • با خواهش‌های دنیا.
  • با تشویق و تحریک دوستانش.
  • با بی لیاقتی جماعت.
  • با اختیار و سهولتی که برای بازگشت از آن داشت.
  • با سرزنش و طعنه‌های تمسخرکنندگان.
  • با نگرانی و عذاب صلیب.
  1. پیشاپیش خود فرستادگانی اعزام داشت: “در لغت غالباً فرستادگان به مفهوم فرشتگان هستند. اما این عبارت نشان می‌دهد که فرستادگان در اینجا می‌توانند از هر نوعی باشند، هم انسانی هم فرشتگان. در این شرایط احتمالاً فرستادگان یعقوب و یوحنا بودند.” (کلارک)
  1. پس پیشاپیش خود فرستادگانی اعزام داشت که به یکی از دهکده‌های سامریان رفتند تا برای او تدارک ببینند. امّا مردم آنجا او را نپذیرفتند: از آنجایی که عیسی قصد داشت به سمت اورشلیم برود، این سامریان از او استقبال نکردند. آنها رابطۀ خوبی با یهودیان نداشتند و نسبت به این موضوع بسیار تعصب داشتند. ممکن است این تعصب (دانسته یا نادانسته) برای همۀ کسانی که با عزمی راسخ می‌خواهند ارادۀ خدا را بجا آورند به نوعی مخالفت ایجاد کند.
  1. “به نظر می‌رسد ریشۀ سامریان از ازدواج یهودیان پادشاهی شمالی با استعمارگران غیریهودی بعد از اِشغال در سال 722 قبل میلاد می‌باشد (دوم پادشاهان 24:17). این جماعتِ ترکیبیِ غیریهودیان با یهودیان، ترجمۀ خودشان را از تورات گسترش دادند (Samaritan Pentateuch) آنها معبد خودشان را بر روی کوه جریزیم بنا کردند (به یوحنا 20:4 مراجعه شود) که بعداً توسط هیرکانوس[4] در سال 128 قبل میلاد تخریب شد، آنها همچنین عید فصخ متفاوتی با یهودیان داشتند و آن را جشن می‌گرفتند.” (پیت)
  1. “برای عیسی سفری اینگونه به اورشلیم غیرمعمول بود؛ همچنین تلاش برای پیدا کردن میزبانی در دهکدۀ سامریان نیز امری نامعمول بود.” (بارکلی)

4.(56-54) بزرگی حقیقی با فیض و رحمت نمایان می‌شود نه با قضاوت

چون شاگردان او، یعقوب و یوحنا، این را دیدند، گفتند: “ای سرور ما، آیا می‌خواهی بگوییم از آسمان آتش ببارد و همۀ آنها را نابود کند [چنانکه الیاس کرد] امّا عیسی روی گردانده، توبیخشان کرد [ و گفت: شما نمی‌دانید از کدام روح هستید! زیرا پسر انسان نیامده تا جان مردم را هلاک کند بلکه تا نجات بخشد.”] سپس به دهکده‌ای دیگر رفتند.

  1. چون شاگردان او، یعقوب و یوحنا، این را دیدند، گفتند: “ای سرور ما، آیا می‌خواهی بگوییم از آسمان آتش ببارد و همۀ آنها را نابود کند [چنانکه الیاس کرد]: یعقوب و یوحنا به دلیل اینکه سامریان عیسی را به خوبی در میانشان نپذیرفتند، خشمگین شده بودند و پیشنهاد دادند تا آن شهر را بخاطر با داوری سهمگینی نابود سازند.
  1. جالب است که یعقوب و یوحنا مطمئن بودند می‌توانند این کار را انجام دهند مخصوصاً بعد از اینکه در اخراج روح پلید از پسر دیوزده ناموفق بودند. خشم آنها نشان می‌دهد که چرا عیسی گاهی آنها را “پسران رعد” می‌خواند. (مرقس 17:3).
  1. “بهتر است قبل از اینکه دست یا پا را برای انتقام قطع کنیم اول با مسیح در کلامش مشورت کنیم.” (تراپ)
  1. امّا عیسی روی گردانده، توبیخشان کرد: اشتیاق آنها برای قضاوت –مخصوصا بخاطر عیسی- امری شایسته نبود. تصمیمی که عیسی در آیات قبل گرفته بود به هیچ وجه به این معنی نبود که او شخصی خشن و عصبانی است.
  1. آنها دیدند عیسی با عزمی راسخ رو به سوی اورشلیم نهاد و فکر کردند این رفتار به معنی خشونت و سختدلی است. آنها درک نکردند که این عمل به مفهوم متمرکز شدن و حتی تمرکز بیشتر بر روی محبتی بیش از همیشه است. آن عزم راسخ و جدیت بر روی صلیب با ابراز محبتِ بی نهایت و نه ابراز خشم بی نهایت به پایان رسید.
  1. شما نمی‌دانید از کدام روح هستید! زیرا پسر انسان نیامده تا جان مردم را هلاک کند بلکه تا نجات بخشد: عیسی اشتباه آنها در مورد این موضوع را توضیح می‌دهد.
  1. آنها خودشان را نمی‌شناختند. شاید فکر می‌کردند ذات آنها مانند عیسی است و یا شخصیت خدا را آشکار می‌کنند. آنها اشتباه می‌کردند و نمایانگر خدا و قلب او نبودند. خداوند سامریان را دوست داشت و می‌خواست آنها توبه کنند و نجات یابند.
  1. آنها عیسی و مأموریت او را نمی‌شناختند. او آمده بود تا گمشدگان را نجات دهد نه اینکه آنها را با آتشی از آسمان بسوزاند.
  • پیروی عیسی به معنی داشتن فیض و رحمت نسبت به دیگران است نه خشونت و بی‌رحمی با آنان. مخصوصاً باید به یاد داشته باشیم که خداوند می‌فرماید “انتقام از آنِ من است؛ من هستم که سزا خواهم داد.” (رومیان 19:12) “شاگردانِ آن مسیح که برای دشمنان مُرد، هرگز نباید به دلیل آزارهایی که به آنها می‌شود به انتقام فکر کنند.” (کلارک)

5.(58-57) بزرگی حقیقی در قربانی دادن نمایان می‌شود.

در راه، شخصی به عیسی گفت: “هرجا بروی، تو را پیروی خواهم کرد.” عیسی پاسخ داد: “روباهان را لانه‌هاست و مرغان هوا را آشیانه‌ها، امّا پسر انسان را جای سرنهادن نیست.”

  1. هرجا بروی، تو را پیروی خواهم کرد: معجزاتی که همراه با خدمات عیسی به انجام می‌رسید باعث می‌شد تا پیروی از او امری پرجلال‌تر از آنچه که حقیقتاً بود، به نظر آید. احتمالاً عیسی با چنین پیشنهادات احساسی‌ای، بسیار روبرو می‌شد.
  1. روباهان را لانه‌هاست و مرغان هوا را آشیانه‌ها، امّا پسر انسان را جای سرنهادن نیست: عیسی به آن مرد نگفت: “نه، تو نمی‌توانی با من بیایی و مرا پیروی کنی.” بلکه حقیقت را به او گفت، بدون اینکه این حقیقت را دستکاری کند و یا نسخۀ جلال آمیز آن را ارائه دهد تا آن مرد مشتاق پیروی از او شود.
  1. “در مفهوم سریع خدمت عیسی، این گفته بدان مفهوم نیست که عیسی بدون حتی یک ریال پول بود بلکه به این معنی است که او بی‌خانمان است. ماهیت خدمت او باعث می‌شد که او دائماً در حرکت و سفر باشد و در نتیجه پیروانش نیز باید بطور مداوم در حرکت باشند.” (کارسون)
  1. دلیلی که باعث شد این مرد از عیسی رویگردان شود این بود که عیسی بوسیلۀ ایمان زندگی بسیار ساده‌ای داشت و برای همۀ نیازهایش بدون هیچ ذخیرۀ منابعی، به خدای پدر اعتماد می‌کرد. این قبیل چیزها عیسـی را مردی روحانی‌تر و جذابتر می‌ساخت. “در اینجا مردی را داریم که کاملاً با ایمان زندگی می‌کند و با چیزهای اندک راضی می‌شود؛ من باید او را پیروی کنم و از او یاد بگیریم.”
  • “در اینجا شاهدی نیکو داریم که می‌داند چطور در را ببندد به همان خوبی که می‌داند چطور آن را باز کند. او می‌داند چطور به تظاهر کننده هشدار دهد همانطور که به خوبی می‌داند چطور شخص پشیمان را بپذیرد.” (اسپورژن)

6.(60-59) بزرگی حقیقی به این معنی است که اولویتهای زندگی‌مان را به عیسی دهیم.

عیسی به شخصی دیگر گفت: “مرا پیروی کن.” امّا او پاسخ داد: “سرورم، نخست رخصت ده تا بروم و پدر خود را به خاک بسپارم.” عیسی به او گفت: “بگذار مردگان، مردگان خود را به خاک بسپارند؛ تو برو و به پادشاهی خدا موعظه کن.”

  1. عیسی به شخصی دیگر گفت: “مرا پیروی کن.”: شخصی که در لوقا 57:9-58 توصیف شده است، از عیسی درخواست می‌کند از او پیروی کند ولی در اینجا عیسی از این شخص می‌خواهد تا او را پیروی کند.
  1. سرورم، نخست رخصت ده تا بروم و پدر خود را به خاک بسپارم: درحقیقت این شخص برای خاکسپاری پدرش از عیسی اجازه نگرفت بلکه می‌خواست در خانۀ پدرش بماند و تا زمان مرگ پدرش از او مراقبت کند. مشخص است که این یک دورۀ متوالی نامشخص است که می‌تواند همچنان ادامه یابد.
  1. “این ادعاها را نمی‌توان به درست و نادرست تقسیم کرد بلکه هر دو ادعا درست هستند. آن شخص بین دو ادعا مردد شده بود که هردوی آنها مهر و تأیید الهی را بر خود داشتند.” (موریسن)
  1. این مرد می‌خواست عیسی را پیروی کند اما نه در آن زمان. او می‌دانست که پیروی از عیسی عملی نیکوست و باید آن را انجام دهد اما احساس می‌کرد دلیل خوبی دارد برای اینکه نمی‌تواند فعلاً این کار را انجام دهد. شخص قبلی برای پیروی از عیسی بسیار عجله داشت و سریع بود اما این مرد بسیار کُند بود.
  1. بگذار مردگان، مردگان خود را به خاک بسپارند؛ تو برو و به پادشاهی خدا موعظه کن: عیسی این مرد را تحت فشار قرار می‌دهد که اکنون او را پیروی کند و بطور واضح اظهار می‌کند که اصول الزامی خانوادگی –و دیگر الزامات- نباید مانع پیروی از عیسی شوند بلکه عیسی باید اولین اولویت باشد.
  1. عیسی نگران نبود که باعث سرد شدن اشتیاق شاگردان شود. برخلاف بسیاری از مبشران امروزی، او به کیفیت بیشتر از کمیت اهمیت می‌داد. بعلاوه، عیسی بطور محض امین بود. امین بودن در پیروی از او بسیار مهم است و او می‌خواست مردم در همان ابتدای پیروی این موضوع را درک کنند.

7.(62-61) بزرگی حقیقی به این معنی است که عیسی را با تمام قلبمان پیروی کنیم نه با تأخیر یا شک.

دیگری گفت: “سرورم، تو را پیروی خواهم کرد، امّا نخست رخصت ده تا بازگردم و اهل خانۀ خود را وداع گویم.” عیسی در پاسخ گفت: “کسی که دست به شخم زنی ببرد و به عقب بنگرد، شایستۀ پادشاهی خدا نباشد.”

  1. سرورم، تو را پیروی خواهم کرد، امّا نخست رخصت ده تا بازگردم و اهل خانۀ خود را وداع گویم: شخص قبلی می‌خواست بعد از یک مدت نامشخص –شاید بعد از یک تأخیر طولانی- بازگردد و عیسی را پیروی کند اما این شخص می‌خواست بعد از یک تأخیر کوتاه بازگردد و عیسی را پیروی کند.
  1. “ای مرد جوان، وقتی فکر می‌کنی می‌خواهی این دنیا را ترک کنی آنگاه نگران وداع گفتن با عزیزانت می‌شوی! این عزیزان صدها شخص امیدوار را از تصمیمشان منصرف کرده‌اند. بسیاری از این افراد وقتی برای آخرین بوسه و آخرین آغوش نزد عزیزانشان رفته‌اند، دیگر از نزد آنها بازنگشته‌اند و دیگر هرگز آنها را ندیدیم.” (اسپورژن)
  1. کسی که دست به شخم زنی ببرد و به عقب بنگرد، شایستۀ پادشاهی خدا نباشد: عیسی لزوم داشتن تعهد برای پیروی از خودش را به این مرد تأکید می‌کند. شخصی که می‌خواهد عیسی را پیروی کند باید مانند یک کشاورز که برای شخم زدن مزرعه می‌رود، عزمی راسخ داشته باشد و با تمام قوت این کار را انجام دهد و همیشه به سوی جلو نگاه کند نه به پشت سرش.
  1. در آن زمان، کشاورز برای شخم زدن زمین، بر روی یک هدف در روبرویش در فاصله‌ای مشخص (مانند یک درخت) به سمت جلو خیره می‌شد تا شیارهایی که در زمین ایجاد می‌کند مستقیم و صاف باشند. اگر کشاورز وقتی که شروع به شخم زنی می‌کرد، به پشت سر نگاه می‌کرد، هرگز نمی‌توانست شیارهایی صاف ایجاد کند و کار شخم زنی را به خوبی انجام دهد. در پیروی از عیسی ما باید چشمانمان را به عیسی بدوزیم و هرگز نباید چشم از او برداریم. “هیچ کشاورزی با نگاه کردن به پشت سر نتوانسته شیارهایی صاف ایجاد کند.” (بارکلی)
  1. عیسـی بیشتر از هر کس دیگری، با عزمی راسخ زندگی کرد؛ “او با عزمی راسخ رو به سوی اورشلیم نهاد.” (لوقا 51:9)
Tweet
Pin
Share20
20 Shares
Bible Commentary Quick Navigation
Start Here!

Old Testament

Gen Exo Lev Num Deu Jos Jud Rut 1Sa 2Sa 1Ki 2Ki 1Ch 2Ch Ezr Neh Est Job Psa Pro Ecc Son Isa Jer Lam Eze Dan Hos Joe Amo Oba Jon Mic Nah Hab Zep Hag Zec Mal

New Testament

Mat Mar Luk Joh Act Rom 1Co 2Co Gal Eph Phi Col 1Th 2Th 1Ti 2Ti Tit Phm Heb Jam 1Pe 2Pe 1Jo 2Jo 3Jo Jud Rev
Back

Genesis

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50
Back

Matthew

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28
Back

Mark

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16
Back

Exodus

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40
Back

Leviticus

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27
Back

Luke

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24
Back

John

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21
Back

Numbers

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
Back

Deuteronomy

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34
Back

Acts

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28
Back

Romans

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16
Back

Joshua

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 18 20 21 22 23 24
Back

Judges

1 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21
Back

1 Corinthians

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16
Back

2 Corinthians

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13
Back

Ruth

1 2 3 4
Back

1 Samuel

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31
Back

Galatians

1 2 3 4 5 6
Back

Ephesians

1 2 3 4 5 6
Back

2 Samuel

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24
Back

1 Kings

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22
Back

Philippians

1 2 3 4
Back

Colossians

1 2 3 4
Back

2 Kings

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25
Back

1 Chronicles

1 2 3 4 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29
Back

1 Thessalonians

1 2 3 4 5
Back

2 Thessalonians

1 2 3
Back

2 Chronicles

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
Back

Ezra

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
Back

1 Timothy

1 2 3 4 5 6
Back

2 Timothy

1 2 3 4
Back

Nehemiah

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13
Back

Esther

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
Back

Titus

1 2 3
Back

Philemon

1
Back

Job

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42
Back

Psalm

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150
Back

Hebrews

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13
Back

James

1 2 3 4 5
Back

Proverbs

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31
Back

Ecclesiastes

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
Back

1 Peter

1 2 3 4 5
Back

2 Peter

1 2 3
Back

Song of Solomon

1 2 3 4 5 6 7 8
Back

Isaiah

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66
Back

1 John

1 2 3 4 5
Back

2 John

1
Back

Jeremiah

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52
Back

Lamentations

1 2 3 4 5
Back

3 John

1
Back

Ezekiel

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48
Back

Daniel

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
Back

Revelation

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22
Back

Hosea

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14
Back

Joel

1 2 3
Back

Amos

1 2 3 4 5 6 7 8 9
Back

Obadiah

1
Back

Jonah

1 2 3 4
Back

Micah

1 2 3 4 5 6 7
Back

Nahum

1 2 3
Back

Habakkuk

1 2 3
Back

Zephaniah

1 2 3
Back

Haggai

1 2
Back

Zechariah

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14
Back

Malachi

1 2 3 4

Subscribe

* indicates required
Get Prayer Requests and Updates from David Guzik
Receive David Guzik's Weekly Devotional
Special Emails: Pastors, Preachers, Bible Teachers

Enduring Word YouTube Channel

The Post

local-view-digital-marketing-september-2022-ad

Latest Blog Posts

  • Servants and StewardsServants and StewardsMarch 26, 2023 - 8:24 pm
  • Natural, Spiritual, CarnalNatural, Spiritual, CarnalMarch 19, 2023 - 5:00 pm
  • All I KnowAll I KnowMarch 12, 2023 - 8:18 pm
© Copyright - Enduring Word       |      Site Hosted & Maintained by Local View Digital Marketing    |    Privacy Policy
Scroll to top

Our website uses cookies to store user preferences. By proceeding, you consent to our cookie usage. Please see our Privacy Policy for cookie usage details.

Privacy PolicyOK

Cookie and Privacy Settings



How we use cookies

We may request cookies to be set on your device. We use cookies to let us know when you visit our websites, how you interact with us, to enrich your user experience, and to customize your relationship with our website.

Click on the different category headings to find out more. You can also change some of your preferences. Note that blocking some types of cookies may impact your experience on our websites and the services we are able to offer.

Essential Website Cookies

These cookies are strictly necessary to provide you with services available through our website and to use some of its features.

Because these cookies are strictly necessary to deliver the website, refusing them will have impact how our site functions. You always can block or delete cookies by changing your browser settings and force blocking all cookies on this website. But this will always prompt you to accept/refuse cookies when revisiting our site.

We fully respect if you want to refuse cookies but to avoid asking you again and again kindly allow us to store a cookie for that. You are free to opt out any time or opt in for other cookies to get a better experience. If you refuse cookies we will remove all set cookies in our domain.

We provide you with a list of stored cookies on your computer in our domain so you can check what we stored. Due to security reasons we are not able to show or modify cookies from other domains. You can check these in your browser security settings.

Google Analytics Cookies

These cookies collect information that is used either in aggregate form to help us understand how our website is being used or how effective our marketing campaigns are, or to help us customize our website and application for you in order to enhance your experience.

If you do not want that we track your visit to our site you can disable tracking in your browser here:

Other external services

We also use different external services like Google Webfonts, Google Maps, and external Video providers. Since these providers may collect personal data like your IP address we allow you to block them here. Please be aware that this might heavily reduce the functionality and appearance of our site. Changes will take effect once you reload the page.

Google Webfont Settings:

Google Map Settings:

Google reCaptcha Settings:

Vimeo and Youtube video embeds:

Other cookies

The following cookies are also needed - You can choose if you want to allow them:

Privacy Policy

You can read about our cookies and privacy settings in detail on our Privacy Policy Page.

Privacy Policy
Accept settingsHide notification only