• Twitter
  • Facebook
  • Instagram
  • Youtube
  • 0Shopping Cart
Enduring Word
  • Enduring Word
  • About
    • FAQs
    • Free Smartphone App
    • About Enduring Word
    • David Guzik
    • Your Story
    • Pray for Enduring Word
    • Bibliography
    • The Team of Enduring Word
    • Donations
    • Speaking Request
    • Global Dental Mission
    • 2023 Holy Land Cruise
  • Commentary
    • Commentary – English
    • Comentario – Español
    • Comentário – Português
    • 注释 – 中文 (Chinese)
    • (Arabic) تفاسير – اللغة العربية
    • Farsi فارسی
    • русский (Russian)
    • ўзбек (Uzbek)
    • Commentaire – Français
    • Commentario – Italiano
    • Kommentar – Deutsch
    • Commentary – Tamil
    • Nederlandstalige Bijbelstudies door Stan Marinussen
  • Media
    • YouTube Channel
    • Question & Answer Videos
    • Q&A Podcast
    • Q&A Topics
    • Video
    • Audio Messages
    • YouVersion Devotional Reading Plans
  • Social Media
    • Instagram
    • Twitter
    • Facebook
  • Store
    • New & Featured
    • Bible Commentaries
    • For the Christian Life
    • By J. Edwin Orr
  • The Post
  • Blog
    • Q&A with David Guzik
    • Weekly Devotional
    • For Pastors, Preachers, Bible Teachers
    • Bible Study Tools
    • Thinking About…
    • Creed
  • Donate
  • Search
  • Menu Menu
  • 24
  • 23
  • 22
  • 21
  • 20
  • 19
  • 18
  • 17
  • 16
  • 15
  • 14
  • 13
  • 12
  • 11
  • 12
  • 11
  • 10
  • 9
  • 8
  • 7
  • 6
  • 5
  • 4
  • 3
  • 2
  • 1
  • لـوقا

لـوقا 19- ورود ظفرمندانه

  1. عیسی و زکی

1.(4-1)  زکی برای دیدن عیسی از درخت بالا رفت و توجهی نکرد که ممکن است مورد تمسخر قرار بگیرد.

عیسی به اَریحا درآمد و از میان شهر می‌گذشت. در آنجا توانگری بود، زَکّا نام، رئیس خَراجگیران. او می‌خواست ببیند عیسی کیست، امّا از کوتاهی قامت و ازدحام جمعیت نمی‌توانست. از این رو، پیش دوید و از درخت چناری بالا رفت تا او را ببیند، زیرا عیسی از آن راه می‌گذشت.

  1. عیسی به اَریحا درآمد و از میان شهر می‌گذشت: اریحا یک شهر باستانی و پراهمیت بود و عیسی در مسیر اورشلیم از این شهر عبور کرد، به نظر می‌رسد او برای دیدن مردی زَکّا نام، رئیس خَراجگیران این مسیر را انتخاب کرد.

 

  1. اریحا یک شهر پر رونق بود. “این شهر نخلستانهای عظیم و بیشه‌های بلسانی داشت که در سراسر دنیا معروف بودند و عطر خوشایند آنها تا کیلومترها به مشام می‌رسید. باغهای گلهای سرخ آن در دنیای باستان بسیار پر آوازه بود. مردم آن زمان، اریحا را “شهر نخلها” می‌نامیدند. یوسفوس آنجا را “منطقۀ الهی” می‌نامد. رومی‌ها خرما و بلسان این منطقه را به سراسر دنیا می‌فرستادند و تجارت می‌کردند.” (بارکلی)
  1. در آنجا توانگری بود، زَکّا نام، رئیس خَراجگیران: زکی نه تنها یک خراجگیر بود بلکه رئیس خراجگیران نیز بود- و یهودیان از این افراد نفرت داشتند. این نفرت نه فقط به دلیل ذات نفرت انگیز خراجگیری بود بلکه بیشتر به دلیل گرفتن خراج از کارهایی همچون کشاورزی بود، این خراجگیران برای اینکه بتوانند سود بیشتری بدست آورند، از مردم بیش از اندازه خراج می‌گرفتند تا بیشتر سود کنند. یک خراجگیر تا جایی که می‌توانست به مردم فشار می‌آورد تا بیشترین خراج را بگیرد.

 

  1. وقتی خراجگیران نزد یحیای تعمید دهنده رفتند و از او پرسیدند که چه کنند تا در پارسایی خداوند قرار بگیرند او به آنها پاسخ داد «بیش از اندازۀ مقرر خَراج مستانید.» (لوقا 31:3). اگر شما در آن زمان یک خراجگیر بودید آنگاه ثروتمند و البته فریبکار نیز بودید.

 

  1. موریس در مورد عنوان رئیس خراجگیران می‌گوید: “از آنجایی که این عنوان در هیچ جای دیگری ذکر نشده است پس اهمیت دقیق آن مشخص نیست اما به نظر می‌رسد به رئیس ادارۀ امور مالیات محلی اشاره دارد.”

 

  • نام زکی به معنی “شخص پاک” است. در وجود این مرد هر چیزی را می‌توانست دید غیر از پاکی –البته تا قبل از اینکه نزد عیسی برود. “او باید مانند اسم خودش، شخصی پاک می‌بود اما او یک ثروتمند معروف و یک گناهکار معروف بود و نه یک شخص ساده، او یک باجگیر زورگو بود” (تراپ)
  1. او می‌خواست ببیند عیسی کیست: زکی می‌خواست با چشمانش عیسی را ببیند. شاید او شنیده بود که عیسی افرادی همچون او را می‌پذیرد؛ او مشتاق بود که این مرد برجسته را ببیند.
  1. کوتاهی قامت: وضعیت ظاهری او، برای او در جستجوی عیسی مشکل ایجاد کرده بود. شاید مشکل ظاهری‌اش، شخصیتیش را تحت تأثیر قرار داده بود؛ او قامتی کوتاه داشت، می‌توانیم تصور کنیم چطور زکی مورد تنفر و تمسخر دیگران قرار می‌گرفت- و چطور مردم با این رفتار، کار او را در گرفتن بیش از اندازۀ خراج جبران می‌کردند.
  1. اگر زکـّی قلب کوچکی داشت، خیلی زود تسلیم می‌شد و برای دیدن عیسی تلاش نمی‌کرد. “اما زکـّی اراده‌ای قوی داشت و راهی برای دیدن عیسی پیدا کرد و در آخر توانست با ارادۀ محکم خود عیسی را ببیند، او از آن گروه افراد نبود که خیلی زود تسلیم می‌شوند و دست از کار می‌کشند.” (موریسن)
  1. از این رو، پیش دوید و از درخت چناری بالا رفت تا او را ببیند: از آنجایی که زکـّی به شدت می‌خواست عیسی را ببیند برایش مهم نبود کاری انجام دهد که باعث شود در نظر دیگران عزّت و شأن شخص ثروتمند و بالغی مانند او زایل شود. پس از درخت چناری بالا رفت.

 

  1. او مانند یک پسر بچه از درخت بالا رفت؛ او بدون اینکه تعلیم عیسی را در مورد کودکان بداند – هر که خود را همچون این کودک فروتن سازد، در پادشاهی آسمان بزرگتر خواهد بود (متی 3:18)- طبق این تعلیم رفتار نمود.
  1. “یک مسافر این درخت را اینطور توصیف می‌کند: این درخت مانند درخت بلوط انگلیسی است و ظاهر بسیار جذابی دارد و بالا رفتن از آن آسان است.” (بارکلی)
  • “آرزو می‌کنم در میان ما افراد بیشتری وجود داشته باشند که برایشان مهم نباشد برای دیدن عیسی کاری انجام دهند که باعث شود مورد تمسخر دیگران قرار بگیرند.” (مک لارن)

2.(6-5) عیسی به خانۀ زکـّی می‌رود

چون عیسی به آن مکان رسید، بالا نگریست و به او گفت: «زَکّا، بشتاب و پایین بیا که امروز باید در خانۀ تو بمانم.» زَکّا بی‌درنگ پایین آمد و با شادی او را پذیرفت.

  1. چون عیسی به آن مکان رسید، بالا نگریست: از آنجایی که زکـّی به سختی تلاش کرده بود تا عیسی را ببیند و حتی با این کار خودش را در معرض تمسخر قرار داده بود، پس وقتی عیسی به او رسید او را دید و بی‌تفاوت از کنار او عبور نکرد. زکـّی و عیسی روبروی یکدیگر بودند و عیسی با او ارتباط برقرار کرد.
  1. زَکّا، بشتاب: عیسی با صدا کردن نام او، این رابطه را شروع کرد. عیسی میداند که نام افراد از اهمیت خاصی برخوردار است. شاید این اولین بار بود که زکـّی می‌شنید غیر از مادرش شخص دیگری، اینگونه نامش را صدا می‌کند.
  1. صدا کردن نام او، همه چیز را عوض کرد؛ عیسی گفت: “زکـّی، من تو را می‌شناسم و بر تو ادعایی دارم.”
  1. عیسی از اهمیت اسامی به خوبی آگاه بود. او می‌گوید که گوسفندان خود را به نام می‌خواند: “او گوسفندان خویش را به نام می‌خواند، و آنها را بیرون می‌برد ” (یوحنا 3:10) در مکاشفه خداوند به فرزندانش وعده داده است که به آنها نامی جدید خواهد داد که فقط او و خود شخص آن را می‌دانند. وقتی وارد بهشت شویم، کسانی که در آنجا حضور دارند نام ما را خواهند دانست.
  1. بشتاب و پایین بیا: عیسی به زکـّی گفت، عجله کن و پایین بیا. اگر او عجله نمی‌کرد ممکن بود این فرصت را از دست بدهد. اگر او خودش را کوچک و حقیر نمی‌کرد هرگز نمی‌توانست عیسی را ببیند.

 

  1. این سخن عیسی امروز به همۀ افراد می‌باشد “از جایگاه بلند خود پایین بیا؛ اگر زکـّی در بالای درخت چنار می‌ماند و پایین نمی‌آمد هرگز نمی‌توانست با عیسی بر یک سفره بشیند و با او بخورد و بیاشامد.”
  1. امروز باید در خانۀ تو بمانم: عیسی نیامد تا فقط به زکـّی انجیل را موعظه کند و یا او را به شخصی مذهبی و روحانی تبدیل کند. او می‌خواست با زکـّی رابطه‎ای حقیقی داشته باشد و این رابطه با صرف خوراک و گذراندن وقت با او شروع شد.

 

  1. عیسی برای اینکه با زکی وقت بگذراند، خودش را به خانۀ او که شخصی مطرود و منفور بود، دعوت کرد. کلیسای اولیه به دلیل پذیرش افراد مطرود مورد سرزنش قرار می‌گرفت. (اول قرنتیان 26:1-31)
  1. او را پذیرفت: عیسی فقط وارد خانۀ زکـّی شد و برای اینکه وارد زندگی‌اش شود، زکی خودش باید به او اجازه می‌داد. او ابتدا عیسی را پذیرفت و سپس رابطه‌اش با او را شروع کرد.

 

  1. “عیسی هرگز به زور وارد خانۀ کسی نمی‌شود و هیچوقت برخلاف ارادۀ اشخاص کاری انجام نمی‌دهد. یک مهمان هرگز به زور وارد نمی‌شود، این کار یک متجاوز است نه یک مهمان.” (اسپورژن)

 

  1. شاید زکـّی سوالات بسیاری داشت؛ اما از بالای درخت چنار هیچ سوالی نکرد. او از درخت پایین آمد، عیسی را ملاقات کرد و سپس هر آنچه می‌خواست از او پرسید.
  1. و با شادی او را پذیرفت: زکـّی با خوشحالی عیسی را پذیرفت. عیسی زکـّی را نزد خود فراخواند، او برای زکـّی به آنجا آمده بود و این یک خوشبختی برای این شخص محسوب می‌شد. زکـّی عیسی را پذیرفت. او بدون هیچ الهیات و تعلیمی و بدون هیچ رسم و سنّتی این کار را انجام داد.

 

  1. عیسی در راه اورشلیم بود، شهری که در آن، او را با شادی می‌پذیرند و ورودی ظفرمندانه خواهد داشت، اما قبل از آن، در اینجا ورودی متفاوت به قلب یک مرد داشت. به نظر می‌رسد این ورود و این پذیرش، پیامدهایی به همراه داشت.
  1. عیسی با شادی گناهکاران را می‌پذیرفت و آنها نیز از اینکه نجات می‌یافتند، خوشحال بودند. می‌دانیم شادی عیسی عظیمتر است زیرا دادن از گرفتن مبارکتر است.
  • زکـّی نمونه‌ای از هر کسی است که عیسی را اینگونه می‌پذیرند.
  • پذیرش عیسی با تلاش بسیار برای ملاقات با او.
  • پذیرش عیسی با فروتن ساختن خویش.
  • پذیرش عیسی بدون توجه به اینکه چقدر شخصی گناهکار و یا منفور محسوب می‌شوید.
  • پذیرش عیسی زمانی که او شما را به نام می‌خواند.
  • پذیرش عیسی بدون تأخیر.
  • پذیرش عیسی با پایین آمدن و نزد او رفتن.
  • پذیرش عیسی فقط بخاطر خودش.
  • پذیرش عیسی به خانه و زندگی.
  • پذیرش عیسی با شادی.
  • پذیرش عیسی حتی باوجود مورد تمسخر قرار گرفتن.
  • پذیرش عیسی با توبه و بازگشت.

3.(10-7) زکـّی از گناهانش بازگشت می‌کند و عیسـی نجات او را اعلام می‌کند

مردم چون این را دیدند، همگی لب به شکایت گشودند که: «به خانۀ گناهکاری به میهمانی رفته است.» و امّا زَکّا از جا برخاست و به خداوند گفت: «‌سرور من، اینک نصف اموال خود را به فقرا می‌بخشم، و اگر چیزی به ناحق از کسی گرفته باشم، چهار برابر به او بازمی‌گردانم.» عیسی فرمود: «امروز نجات به این خانه آمده است، چرا که این مرد نیز فرزند ابراهیم است. زیرا پسر انسان آمده تا گمشده را بجوید و نجات بخشد.»

  1. به خانۀ گناهکاری به میهمانی رفته است: مردم (همگی، نه فقط رهبران مذهبی) فکر کردند عیسی با شخص بدی همچون زکـّی مشارکت می‌کند پس بنابراین شروع به اعتراض کردند.

 

  1. “عیسی به خانۀ زکـّی نرفت که به او تعلیم دهد شخصیتش باید عوض شود بلکه زکـّی خودش به یکباره دریافت که بزرگترین پیامد ملاقات با مسیح، تغییر شخصیت است، بنابراین، ایستاد و گفت “سرورم، نیمی از دارایی‌ام را به فقرا خواهم داد و اگر چیزی به ناشایستی از کسی گرفتم چهار برابر آن را به او بازخواهم گرداند.” (اسپورژن)
  1. ‌سرور من … چهار برابر به او بازمی‌گردانم: زکـّی با پذیرش عیسی و فقط کمی گذراندن وقت با او، فهمید که باید توبه کند و از راههای ناشایست خود بازگشت نماید. اولین چیزی که او طلب کرد، عیسی بود وهنگامی که همچنان مشتاق عیسی بود، شروع به توبه کرد.

 

  1. زکـّی با خوشحالی خواست تا حتی کاری بیش از آنچه شریعت حکم کرده است را انجام دهد. این وعده که به هر کسی که ظلم کرده است، جبران خواهد کرد، بسیار قابل توجه است؛ “باتوجه به روشی که او ثروت خود را کسب کرده بود، بعید به نظر می‌رسد این لیست، کوتاه باشد.” (موریس)

 

  1. آیا یک زندگی می‌تواند اینقدر سریع تغییر کند؟ بله. همۀ عادات ناپسند زندگی زکـّی بطور ناگهانی تغییر نکرد، اما قلب او تغییر کرد و می‌توان شواهد تغییر ناگهانی قلب و زندگی او را دید.
  1. امروز نجات به این خانه آمده است: عیسی می‌دانست توبۀ زکـّی باعث نجات او شده است و او از اسارت، محکومیت و مجازات گناهانش رهایی یافته است. خانۀ او دیگر خانۀ یک گناهکار نبود بلکه خانۀ یک نجات یافته بود و عیسی این حقیقت را به همۀ کسانی که آنجا حضور داشتند اعلام کرد.
  1. عیسی به آن حاکم جوان و ثروتمند توصیه کرد که هرآنچه دارد بفروشد و به فقرا بدهد (لوقا 18:18-23) اما در مورد زکـّی فقط همین اندازه کافی بود که به کسانی که به ناحق چیزی گرفته، پس دهد و جبران خسارت کند. عیسی زکـّی را به نام می‌شناخت و دقیقاً می‌دانست او از چه چیزی باید توبه کند و چگونه نزد مردم و خدا عادل شمرده می‌شود.

 

  1. در لوقا 24:18-27 عیسی گفت ورود ثروتمندان به ملکوت خدا غیرممکن است؛ البته این امر برای انسان غیرممکن می‌باشد اما نزد خدا همه چیز ممکن است و در اینجا می‌توانیم تحقق این وعده را ببینیم. زکـّی یک بخشندۀ شادمان بود زیرا خدا در او امری غیرممکن را به انجام رسانیده بود در حالی که آن جوان ثروتمند با ناراحتی عیسی را ترک کرد و ثروت خود را حفظ کرد.
  1. چرا که این مرد نیز فرزند ابراهیم است: از آنجایی که زکـّی در میان یهودیان شخص منفوری بود احتمالاً اغلب اوقات به او می‌گفتند که او “یهودی واقعی” نیست اما عیسی می‌خواست همه بدانند که او حقیقتاً فرزند ابراهیم است، هم از نظر جسمانی و هم از نظر ایمان- زیرا او با شادی عیسی را پذیرفته بود.

 

  1. کاهنان اریحا (که شهر لاویان بود) احتمالاً اغلب اوقات او را محکوم می‌کردند و از او می‌خواستند که به فقیران کمک کند. اما او بعد از ملاقات با عیسـی، چنین قربانی بزرگی را با شادی تقدیم کرد. محبت عیسی می‌تواند ما را برانگیزاند تا کارهایی انجام دهیم که بزرگتر از کارهایی هستند که محکومیت، اجبار، قانون و هر چیز دیگری می‌خواهد ما را به انجام آنها وادارد.
  1. زیرا پسر انسان آمده تا گمشده را بجوید و نجات بخشد: عیسی توضیح می‌دهد که چرا با گناهکارانی همچون زکـّی دوستی می‌کند و با آنها ارتباط برقرار می‌کند. عیسی آمد تا افرادی مانند زکـّی را نجات دهد.
  1. زکـّی حقیقتاً عیسی را باور داشت. فرزند حقیقی ابراهیم لزوماً از نظر ژنتیکی از نوادگان ابراهیم نبود بلکه کسی بود که به خدای ابراهیم ایمان داشت.
  1. حتی باوجود اینکه زکـّی به دنبال عیسی بود، اما یک شخص گمشده بود و عیسی او را پیدا می‌کند. او برای پدر و مادرش، گمشده بود؛ او برای مذهبش، گمشده بود؛ او برای جامعه، گمشده بود؛ او برای دوستانش، گمشده بود؛ ولی با همۀ اینها برای خدا، گمشده نبود. “از آنجایی که تبدیل او را در این داستان می‌بینیم، می‌توانیم دریابیم او در پی خدا بود (لوقا 3:19) و اولین جستجویش نتیجه بخش می‌شود و عیسی را ملاقات می‌کند (لوقا 10:19).” (پیت)
  • روایت زکـّی اطلاعات مهمی به ما می‌دهد از اینکه چه کسی، چه چیزی، کجا، چه زمانی، چرا و چطور می‌توان عیسی را ملاقات کرد و پذیرفت.
  • عیسی چه کسانی را می‌خواهد نجات دهد؟ گمشدگان را.
  • عیسی از آنانی که او را می‌پذیرند چه می‌خواهد؟ رابطه.
  • عیسی می‌خواهد آنها کجا بیایند؟ پایین، نزد او.
  • عیسی می‌خواهد آنها چه زمانی او را بپذیرند؟ خیلی سریع.
  • عیسی چرا می‌خواهد او را بپذیرند؟ تا با او باشند، در زندگی با او در ارتباط باشند.
  • عیسی می‌خواهد چگونه او را بپذیرند؟ با شادی.
  1. مَثَل مباشرین

1.(11) هدف مَثَل

در همان حال که آنان به این سخنان گوش فرا می‌دادند، عیسی در ادامۀ سخن، مَثَلی آورد، زیرا نزدیک اورشلیم بود و مردم گمان می‌کردند پادشاهی خدا در همان زمان ظهور خواهد کرد.

  1. نزدیک اورشلیم بود: اریحا از اورشلیم فاصلۀ زیادی نداشت و عیسی نزدیک این شهر بود به همین دلیل شاگردان و دیگران انتظار داشتند عیسی در این زمان، به عنوان مسیحا و منجی سیاسی اسرائیل ظاهر شود (مردم گمان می‌کردند پادشاهی خدا در همان زمان ظهور خواهد کرد).
  1. عید فصح نزدیک بود. طبق نوشته‌های یوسفوس، در این زمان، حدود دو میلیون زائر وارد اورشلیم می‌شد، همین موضوع این ایده را تقویت می‌کرد که اکنون زمان مناسبی است برای ظهور و نمایش قدرت مسیحایی، و انتظار داشتند پادشاهی خدا در همان زمان ظهور کند.
  1. جورج مک دونالد شعری در رابطه با انتظارات سردرگم آنها نوشته است:

آنها همه در پی یک پادشاه بودند.

تا دشمنان را اسیر سازد و آنها را بلند گرداند.

اما یک پسر بچۀ کوچک آمد.

و نالۀ یک زن بلند شد.

  1. مردم گمان می‌کردند پادشاهی خدا در همان زمان ظهور خواهد کرد: عیسی این مَثَل را بیان کرد تا به شاگردانش هشدار دهد که او باید آنها را ترک کند و قبل از اینکه پادشاهی خدا در جلال ظاهر شود، او نزد آنها بازخواهد گشت و به آنها گفت که در غیاب او، آنها چگونه باید رفتار کنند.

 

  1. “این مَثَل یک نشانه از رفتن او به جایی دور بود. عیسی اینطور تعلیم داد که او اول می‌بایست برود و بعد از یک غیبت طولانی، قبل از اینکه ملکوت خدا در جلال ظاهر شود، بازگشت خواهد نمود.” (موریسن)
  1. در این مَثَل اشارات تاریخی بسیاری وجود دارد. “ظاهراً منجی، جزئیات این مًثًل را از تاریخ حقیقی آرکلئوس، پسر هیرودیس- که بعد از مرگ پدرش به روم رفت تا بر پادشاهی پدرش اقتدار دریافت کند- برگرفته است. این تأیید توسط امپراطوری روم ضروری بود زیرا امپراطوری هیرودیس، بخشی از امپراطوری روم را تشکیل می‌داد. در آن زمان یک نمایندۀ یهودی نیز به روم رفت تا بر ادعای پادشاهی آرکلئوس مناظره کند اما به هرحال امپراطوری روم او را به عنوان حاکم ( و نه به عنوان پادشاه با اقتدار کامل) بر نیمی از قلمروی پدرش منصوب کرد.” (گلدنهایز)

2.(13-12) ارباب پول را بین خادمین تقسیم می‌کند

پس گفت: «نجیب‌زاده‌ای به سرزمینی دوردست رفت تا به مقام شاهی منصوب شود و سپس بازگردد. پس، ده تن از خادمان خود را فرا خواند و به هر یک سکه‌ای طلا داد و گفت: ” تا بازگشت من با این پول تجارت کنید.“

  1. نجیب‌زاده‌ای به سرزمینی دوردست رفت تا به مقام شاهی منصوب شود و سپس بازگردد: این مَثَل که در اینجا ذکر شده است با داستانی که عیسـی در متی 25 دربارۀ قنطارها نقل می‌کند متفاوت است. در اینجا ده خادم وجود دارد که به هریک به میزان مساوی پول داده می‌شود و این مقدار پول معادل سه ماه دستمزد یک کارگر بود.

 

  1. خداوند مطابق خواست خود، برخی عطایای متفاوت را بین اعضای کلیسا تقسیم می‌کند و برخی دیگر به همۀ ایمانداران داده می‌شود مانند بشارت که بطور مساوی به هر ایمانداری داده شده است.

 

  1. ده تن از خادمان خود را فرا خواند و به هر یک سکه‌ای طلا داد: او به هریک از آن ده تن یک سکه طلا داد.
  1. تا بازگشت من با این پول تجارت کنید: ارباب در حالیکه به جایی دور رفت تا به پادشاهی منصوب شود، از خادمینش انتظار داشت که آنها به کار تجارت مشغول شوند- از منابعی که او در اختیار آنها قرار داده است به بهترین روش استفاده کنند.

3.(14) سرکشی ساکنین پادشاهی

امّا مردمانی که قرار بود بر ایشان حکومت کند، از وی نفرت داشتند؛ آنان از پس او قاصدانی فرستادند با این پیغام که: ”ما نمی‌خواهیم این شخص بر ما حکومت کند.“

  1. امّا مردمانی که قرار بود بر ایشان حکومت کند، از وی نفرت داشتند: این افراد خادمینی نبودند که به آنها پول برای تجارت داده بود، بلکه ساکنین سرزمینی بودند که او بر آنها حکومت کرد.
  1. ما نمی‌خواهیم این شخص بر ما حکومت کند: این ساکنین از آن نجیب‌زاده نفرت داشتند و او نیز به خوبی از این موضوع آگاه بود. در مَثَل عیسی، شخص نجیب زاده هیچ کاری انجام نداده بود که سزاوار تنفر این مردمان باشد و نفرت آنها فقط به این دلیل بود که قلب آنها از نفرت پر بود.

4.(19-15) دو خادم اول، برای پاسخگویی نزد ارباب حاضر شدند.

با این همه، او به مقام شاهی منصوب شد و به ولایت خویش بازگشت. پس فرمود خادمانی را که به ایشان سرمایه داده بود، فرا خوانند تا دریابد هر‌یک چقدر سود کرده است. اوّلی آمد و گفت: ”سرورا، سکۀ تو ده سکۀ دیگر سود آورده است.“ به او گفت: ”آفرین، ای خادم نیکو! چون در اندک امین بودی، حکومت ده شهر را به تو می‌سپارم.“ دوّمی آمد و گفت: ”سرورا، سکۀ تو پنج سکۀ دیگر سود آورده است.“ به او نیز گفت: ”بر پنج شهر حکمرانی کن.“

  1. با این همه، او به مقام شاهی منصوب شد و به ولایت خویش بازگشت. پس فرمود خادمانی را که به ایشان سرمایه داده بود، فرا خوانند تا دریابد هر‌یک چقدر سود کرده است: وقتی ارباب بازگشت، نخست به کار خادمینش رسیدگی کرد و سپس به سرکشی مردمانش پرداخت. زیرا اولین نگرانی او مردمش نبودند بلکه خادمین بودند. او در ابتدا خواست بداند که خادمینش در غیاب او چقدر وفادار و امین بوده‌اند.
  1. اوّلی آمد و گفت: ”سرورا، سکۀ تو ده سکۀ دیگر سود آورده است.“: اولین خادم با گزارشی نیکو نزد ارباب آمد. او با پولی که اربابش به او داده بود به کار تجارت مشغول شد و ده برابر سود کرد و این یک مبلغ چشمگیری و سودی 1000% بود.
  1. خادم اول، تعریف و تمجید ارباب خود را دریافت کرد: ”آفرین، ای خادم نیکو! چون در اندک امین بودی، حکومت ده شهر را به تو می‌سپارم.“ و از آنجایی که منابعی که ارباب در اختیار او قرار داده بود را به خوبی مدیریت کرده بود، حاکمیت ده شهر از پادشاهی ارباب به او داده شد.
  1. حکومت ده شهر را به تو می‌سپارم: پاداش خادم امین، استراحت نبود بلکه خدمات بیشتر بود و این امر برای خادم خداوند، بسیار لذت بخش است. “پاداش به خوبی انجام دادن کارها، کارهایی بیشتر است… پاداش عظیم خداوند به آنانی که با امانت خود او را خشنود ساخته‌اند، اعتماد بیشتر است.” (بارکلی)
  1. سرورا، سکۀ تو پنج سکۀ دیگر سود آورده است: خادم دوم نیز با گزارش خوشایندی نزد ارباب حاضر شد. او نیز با سرمایۀ ارباب خود به تجارت مشغول شده بود و سرمایۀ او را پنج برابر کرده بود یعنی سود 500%.

 

  1. هریک از خادمین اعتبار تجارتی که انجام داده بودند را به پول ارباب نسبت دادند (سکۀ تو) نه به تلاش و استعداد خودشان. ” سرمایۀ تو این تجارت را انجام داده است نه تلاشهای من.” (تراپ)
  1. خادم دوم نیز پاداش گرفت اما ارباب به او سخنان تحسین آمیز ” آفرین، ای خادم نیکو!” نگفت. اما تعداد شهرهایی که برای حکومت به او داده شد مطابق وفاداری او در انجام تجارت با منابع اربابش بود.

5.(26-20) خادم سوم نیز برای پاسخگویی نزد ارباب حاضر شد

سپس دیگری آمد و گفت: ”سرورا، اینک سکۀ تو! آن را در پارچه‌ای پیچیده، نگاه داشتم. زیرا از تو می‌ترسیدم، چون مردی سختگیری. آنچه نگذاشته‌ای، برمی‌گیری، و آنچه نکاشته‌ای، می‌دروی.“ به او گفت: ”ای خادم بدکاره، مطابق گفتۀ خودت بر تو حکم می‌کنم. تو که می‌دانستی مردی سختگیرم، آنچه نگذاشته‌ام برمی‌گیرم و آنچه نکاشته‌ام می‌دروم، چرا پول مرا به صرّافان ندادی تا چون بازگردم آن را با سود پس گیرم؟“ پس به حاضران گفت: ”سکه را از او بگیرید و به آن که ده سکه دارد، بدهید.“ به او گفتند: ”سرورا، او که خود ده سکه دارد!“ پاسخ داد: ”به شما می‌گویم که به هر که دارد، بیشتر داده خواهد شد؛ امّا آن که ندارد، همان که دارد نیز از او گرفته خواهد شد.

  1. سرورا، اینک سکۀ تو! آن را در پارچه‌ای پیچیده، نگاه داشتم: خادم سوم گزارش خوبی برای ارائه به ارباب نداشت. ارباب به آنها دستور داده بود تا زمان بازگشت او، آنها باید به تجارت مشغول باشند ولی خادم سوم از این فرمان ارباب خود سرپیچی کرده بود. او فقط سرمایۀ ارباب را حفظ کرده بود و هیچ کاری با آن انجام نداده بود.

 

  1. خادم سوم نا اطاعتی خود را با ادعای سختگیری ارباب توجیه می‌کند. او ادعا می‌کند که ارباب بقدری قدرتمند است که نیازی به کمک خادمینش ندارد (آنچه نگذاشته‌ای، برمی‌گیری، و آنچه نکاشته‌ای، می‌دروی).
  1. مطابق گفتۀ خودت بر تو حکم می‌کنم. تو که می‌دانستی مردی سختگیرم: ارباب خادم سوم را پاداش نمی‌دهد بلکه درعوض او را سرزنش می‌کند، زیرا سختگیری و اقتدار عظیم ارباب به جای اینکه باعث شود این خادم بیشتر تلاش کند، باعث نااطاعتی و کاهلی او شده بود.
  1. این خادم می‌توانست با سرمایۀ خادم خود کار آسانی انجام دهد (چرا پول مرا به صرّافان ندادی تا چون بازگردم آن را با سود پس گیرم؟) او می‌توانست این پول را در بانک بگذارد و از آن سود بگیرد اما با این وجود نااطاعتی کرد و هیچ کاری انجام نداد.
  1. این موضوع به ما کمک می‌کند تا برنامۀ ارباب را درک کنیم. هدف او این نبود که خادمینش از منابع او سود بدست آورند، بلکه هدفش این بود که شخصیت آنها ساخته شود. او نیازی نداشت خادمین برای او پول بیشتری کسب کنند بلکه می‌خواست آنها با انجام این کار شخصیت خودشان را بسازند.
  1. سکه را از او بگیرید و به آن که ده سکه دارد، بدهید: از خادم سوم هر آنچه که داشت، گرفته شد. او خادم ارباب خود باقی ماند و همچنان در خانۀ او ماند ولی هیچ چیز دیگری برایش نماند. او ثابت کرد که در انجام امور ارباب خود ناتوان است پس هیچ چیزی برای رسیدگی به او داده نشد.
  1. عیسی بر این موضوع بسیار تأکید می‌کند “ به شما می‌گویم که به هر که دارد، بیشتر داده خواهد شد؛ امّا آن که ندارد، همان که دارد نیز از او گرفته خواهد شد ” “در این عبارت یک تناقض وجود دارد، و این اصل کمی قبلتر در لوقا 18:8 نیز ثبت شده است: هرکه در خداوند امین باشد پاداش خواهد برد و هرکه امین نباشد هر آنچه دارد از او گرفته خواهد شد. کسانی که نور را دریافت می‌کنند، نور بیشتری هم ساطع می‌کنند و کسانی که از پذیرش نور امتناع می‌کنند، شب و تاریکی را با خود می‌آورند.” (پیت)
  1. “در زندگی مسیحی ما نباید منفعل و بیکار باشیم بلکه باید از عطایایمان استفاده کنیم و پیشرفت و تغییر ایجاد کنیم در غیراینصورت آنچه که داریم از ما گرفته خواهد شد.” (موریس)
  • نکتۀ مهم این مَثَل بسیار واضح است؛ آمدن پادشاهی خداوند مدت زمانی به طول می‌انجامد ولی ما باید هدفمان این باشد که تا آن زمان خادمین وفادار و امین باشیم. ارباب ما به سرزمین دوری رفته است و روزی با پادشاهی‌اش بازخواهد گشت و به ما فرمان داده که تا زمان بازگشت او با منابعی که او در اختیارمان قرار داده به کار تجارت مشغول باشیم.
  1. “از مقدار پولی که بطور مساوی بین خادمین تقسیم شد می‌توانیم دریابیم که وظیفۀ بشارت انجیل به هرکسی که به مسیح ایمان دارد، داده شده است و هرکسی باید در ایمان خود رشد کند. به همۀ ایمانداران یک کلام –کلام خدا- داده شده، همان کلامی که به آن ایمان دارند و از طریق آن نجات یافته‌اند، پس باید از آن استفاده کنند و به کار خدا مشغول باشند.” (کلارک)
  1. زمانی که ارباب ما بازگردد، به هریک از ما برحسب وفاداری که داشته‌ایم پاداش خواهد داد و در ملکوت خودش به هرکس اقتدار خاصی مطابق امانتداری‌مان خواهد داد.
  1. خادمینی که امین نبوده‌اند فکر می‌کردند چون اربابشان بسیار اقتدار دارد پس نیازی به کمک و کار آنها ندارد به همین دلیل هیچ کاری در غیاب او انجام ندادند اما موضوع این نیست که او به کمک ما احتیاج دارد بلکه موضوع این است که ما نیاز داریم به او کمک کنیم و قسمتی از کار و برنامۀ او باشیم.

6.(27) فرارسیدن روز داوری برای دشمنان ارباب

و اینک آن دشمنان مرا که نمی‌خواستند بر ایشان حکومت کنم بدین‌جا بیاورید و در برابر من بکُشید.

 

  1. اینک آن دشمنان مرا: همۀ خادمین باید در مورد کارهایشان در غیاب ارباب حساب پس می‌‌دادند و وقتی این کار انجام شد هیچ یک از آنها محکوم نشد به اینکه بطور عمدی نسبت به ارباب خود وفادار نبوده است. اکنون زمان آن رسید که ارباب به حساب دشمنان خود رسیدگی کند، یعنی کسانی که در لوقا 14:19 به آنها اشاره شد، کسانی که از ارباب متنفر بودند و گفتند ” ما نمی‌خواهیم این شخص بر ما حکومت کند “.

 

  1. نمی‌خواستند بر ایشان حکومت کنم: آنها می‌خواستند تا جایی که می‌توانند تلاش کنند مانع حکومت این ارباب بر آن سرزمین شوند اما تلاش آنها بی‌فایده بود و او به هرحال بر آنها اقتدار یافت.
  1. در برابر من بکُشید: همۀ خادمین ارباب مجبور به پاسخگویی در برابر او بودند اما دشمنان او نیز باید در برابر او حاضر شوند، داوری نهایی بر آنها آمد و این پایان غم انگیز و دردناک نشان می‌دهد که واکنش افراد به پادشاهی عیسی، تصمیم مرگ و زندگی است.
  1. ورود عیسی به اورشلیم

1.(28) در اورشلیم

پس از این گفتار، عیسی پیشاپیش دیگران راه اورشلیم را در پیش گرفت.

  1. پس از این گفتار: عیسی بعد از اینکه با دقت دیدگاه شاگردانش را در مورد ماهیت حقیقی ملکوت و مأموریتش اصلاح کرد، مستقیم به سمت اورشلیم رفت.
  1. “در آخر، در اورشلیم، شهر معبد، در هفته‌ای که پیش رو دارد، بزرگترین و مقدسترین نمایشنامه در تاریخ بشریت به روی صحنه خواهد رفت.” (گلدنهایز)
  1. راه اورشلیم را در پیش گرفت: او کاملاً می‌دانست چه چیزی در انتظارش است. او می‌دانست قبل از ظهور ملکوت، باید رنج صلیب را متحمل شود، پس به سمت اورشلیم به راه افتاد. ما باید او را برای تحمل این رنجها تحسین کنیم نه اینکه برای او دلسوزی کنیم و متأسف باشیم. او دقیقاً می‌دانست چه چیزی پیش رویش است.

 

  1. یوحنا 57:11 آشکار می‌سازد که او تحت تعقیب بود و برای سرِ او جایزه گذاشته شده بود، باوجود همۀ اینها عیسی از عمومی‌ترین مسیری که وجود داشت، وارد اورشلیم شد.

2.(34-29) تدارک برای مراسم ورود

چون به نزدیکی بِیت‌فاجی و بِیت‌عَنْیا که بر فراز کوهی بود رسید، دو تن از شاگردان خود را فرستاده گفت: «به دهکده‌ای که پیش روی شماست، بروید. چون وارد شدید، کره الاغی را بسته خواهید یافت که تا به حال کسی بر آن سوار نشده است. آن را باز کنید و به اینجا بیاورید. اگر کسی از شما پرسید: ”چرا آن را باز می‌کنید؟“ بگویید: ”خداوند بدان نیاز دارد.“‌» فرستادگان رفتند و همه چیز را چنان یافتند که عیسی گفته بود. و چون کره را باز می‌کردند، صاحبانش به ایشان گفتند: «چرا کره را باز می‌کنید؟» پاسخ دادند: «خداوند بدان نیاز دارد.»

  1. به دهکده‌ای که پیش روی شماست، بروید. چون وارد شدید، کره الاغی را بسته خواهید یافت: از آنجایی که این آخرین هفته قبل از صلیب، هفته‌ای بحرانی بود، او با دقت خاصی شاگردانش را فرستاد تا برای ورود او به اورشلیم تدارک ببینند. عیسی قبلاً، بارها به اورشلیم سفر کرده بود اما این سفر بسیار خاص بود.
  1. کره الاغی را بسته خواهید یافت که تا به حال کسی بر آن سوار نشده است: عیسی سوار بر یک حیوان پست وارد اورشلیم شد. او بجای اینکه مانند یک سردار فاتح مطابق رسوم سلطنتی، سوار بر اسب شود، بر یک کره الاغ سوار شد. او به عنوان پادشاه صلح وارد اورشلیم شد.
  1. “الاغ نشان دهندۀ این بود که شخصی که بر آن سوار است، مرد صلح، کاهن و یا شخص فروتنی است. البته ممکن بود که پادشاه هم در برخی شرایط بر یک الاغ سوار شود اما آنها اغلب بر اسبهای قوی جنگی سوار می‌شدند. زکریای نبی مسیح را به عنوان پادشاه صلح معرفی می‌کند.” (موریس)
  1. “این ورود به اورشلیم، بخشی از پیروزی مسیح بود. در حقیقت پیروزی فروتنی بر غرور و بزرگی دنیایی، فقر بر توانمندی، حلم و ملایمت بر خشم و نفرت.” (کلارک)
  • تا به حال کسی بر آن سوار نشده است: اف بی مایر[1] معتقد است این عمل مسیح به ما نشان می‌دهد که خداوند چطور از ما می‌خواهد به او وفادار باشیم زیرا که تنها جایگاه اقتدار متعلق به مسیح است. او همچنین اشاره می‌کند که عیسی از ما یک خدمت مختصر و قلبی می‌خواهد و اگر این خدمت در اراده و برنامۀ او باشد آنگاه در آن آرامش خواهیم یافت.
  1. خداوند بدان نیاز دارد: ظاهـراً از قبل برای کرایۀ این حیوان برای استفادۀ عیسی از قبل تدارک دیده شده بود. شاگردان فقط باید به صاحب حیوان می‌گفتند که الاغ را برای استفادۀ عیسی می‌خواهند.

 

  1. “بطور معمول، صاحبان حیواناتی از قبیل الاغ (برای فقیران) و اسب (برای ثروتمندان)، حیوانات خود را در برابر مبلغ و مدت زمان مشخصی به مسافران کرایه می‌دادند.” (پیت)
  1. “در این جمله، ارتباط خاصی بین کلمات را مشاهده می‌کنیم ” خداوند بدان نیاز دارد “. عیسی بدون اینکه پادشاهی و اقتدار خود را ترک کند، ذات پر از نیاز را به خود گرفت. او با وجود اینکه همچنان خداوند بود و می‌توانست به مخلوقات خود فرمان دهد و هرچه را که می‌خواهد بدست آورد اما ماهیت نیاز را بر خود گرفت.” (اسپورژن)
  • “خداوند بدان نیاز دارد: نه به خاطر خستگی: او از جلیل تا بیت عنیا پیاده سفر کرده بود و می‌توانست همچنان با پای پیاده به سفر خود در حدود 3 کیلومتر دیگر نیز ادامه دهد اما او می‌بایست طبق پیشگویی زکریا 9:9 به اورشلیم وارد می‌شد.” (پول)

3.(40-35) عیسی با فروتنی اما با اکرام و ستایش وارد این شهر می‌شود.

آنان کره را نزد عیسی آوردند. سپس رداهای خود را بر آن افکندند و عیسی را بر آن نشاندند. همچنان که عیسی پیش می‌راند، مردم رداهای خود را بر سر راه می‌گستردند. چون نزدیک سرازیری کوه زیتون رسید، جماعتِ شاگردان همگی شادمانه خدا را با صدای بلند به‌خاطر همۀ معجزاتی که از او دیده بودند سپاس گفته، ندا در دادند که:

«مبارک است پادشاهی که به نام خداوند می‌آید!

صلح و سلامت در آسمان و جلال در عرشِ برین باد!»

برخی از فَریسیان از میان جمعیت به عیسی گفتند: «استاد، شاگردانت را عتاب کن!» در پاسخ گفت: «به شما می‌گویم اگر اینان خاموش شوند، سنگها به فریاد خواهند آمد!»

  1. سپس رداهای خود را بر آن افکندند … مردم رداهای خود را بر سر راه می‌گستردند … شادمانه خدا را با صدای بلند به‌خاطر همۀ معجزاتی که از او دیده بودند سپاس گفته: جمعیت به طرز فوق‌العاده‌ای عیسی را تمجید کردند و خداوند را به خاطر اینکه پادشاه را به اورشلیم فرستاده ستایش کردند و گفتند مبارک است پادشاهی که به نام خداوند می‌آید!.
  1. در آن زمان بسیار عادی بود که یک پادشاه پیروز و فاتح وارد شهر شود و مرسوم بود وقتی یک پادشاه فاتح وارد شهری می‌شد، ارتش و ساکنین پادشاهیِ او، به استقبال او می‌رفتند و پشت سرش به راه می‌افتادند. وقتی پادشاه با نشانه‌هایی از پیروزی و اقتدارش وارد شهر می‌شد، جمعیت برای ستایش و تحسین او شروع به آواز خواندن می‌کردند. سرانجام او به معبد بزرگ شهر داخل می‌شد و برای خدایان که در پیروزی به او کمک کرده‌اند قربانی می‌گذراند.
  1. انجیل این رسم شناخته شده را به کار می‌گیرد و آن را در ذهن مردم متبدل می‌سازد. عیسی با فروتنی وارد اورشلیم شد و مردم با رداهای خود از او استقبال کردند و با سرودها او را ستایش کردند. تنها نشانۀ قدرت او کره الاغ و شاخه‌های نخل بود. او بعد از اینکه وارد شهر شد، قربانی نگذراند اما وضعیت مذهبی را به چالش کشید و معبد را پاک کرد.
  1. استاد، شاگردانت را عتاب کن!: ستایش عیسی از جانب جمعیت باعث ناراحتی دشمنان او شد همین امر باعث شد به ستایشهای جمعیت اعتراض کنند. این ستایشها سبب می‌شد تا آنها بدانند شکست خورده هستند. یوحنا 19:12 این روز را چنین توصیف می‌کند. ” پس فَریسیان به یکدیگر گفتند: «ببینید که راه به جایی نمی‌برید؛ بنگرید که همۀ دنیا از پی او رفته‌اند.».”

 

  1. هیچ چیزی مانند ستایشهای خدا در گوش شیطان و پیروانش، شکست نهایی‌شان را اعلام نمی‌کند. زمانی که قوم خدا حقیقتاً او را می‌پرستند و ذهن و قلبشان را بر خدا متمرکز می‌کنند نه بر خودشان یا گناه و یا مزاحمتهای شریر، آنگاه شیطان شکست می‌خورد.

 

  1. به شما می‌گویم اگر اینان خاموش شوند، سنگها به فریاد خواهند آمد!: عیسی زمانی این سخن را گفت که فریسیان از او خواستند پرستندگان و کسانی که او را به عنوان پادشاه پذیرفته بودند را ساکت کند. اوه، در این روز، عیسی مورد ستایش قرار گرفت. او در بیشتر خدمت خود تا جایی که می‌توانست تلاش کرد تا مانع مردم شود که او را در عموم به عنوان مسیح ستایش کنند اما در اینجا او خودش دیگران را دعوت می‌کند تا او را به عنوان مسیح در پرستش عمومی، حمد و تمجید کنند.

 

  1. سنگها به فریاد خواهند آمد: شاید عجیب به نظر بیاید که بگوییم خلقت در حال پرستش خداوند است اما کتاب مقدس در چندین آیه به این موضوع اشاره می‌کند –درختان، کوهها، اقیانوسها، رودخانه‌ها، وادی‌ها، درّه‌ها، گلّه‌ها و رمه‌ها، پرندگان و مزارع، همگی خداوند را می‌ستایند (مزامیر 7:148-13، مزامیر 11:96- 12).

 

  1. از آنجایی که جمعیت خدا را ستایش می‌کرد پس سنگها سکوت کردند: همگی شادمانه خدا را با صدای بلند به‌خاطر همۀ معجزاتی که از او دیده بودند سپاس گفته. “من همچنان معتقدم که آن شاگردان نیز مانند ما هرکدام آزمایشها و درگیری‌های شخصی خودشان را داشتند، شاید یکی از آنها همسر بیماری در خانه داشت و یا فرزندی که از مریضی و ضعف رنج می‌برد.” (اسپورژن) اما همگی خدا را با شادمانی ستایش کردند!

 

  1. با صدای بلند به‌خاطر همۀ معجزاتی که از او دیده بودند سپاس گفته: ستایش آنها همراه با یادآوری بود. آنها همۀ کارهای عجیبی که از عیسی دیده بودند را به یاد می‌آوردند مانند برخاستن ایلعازر از میان مردگان (یوحنا 17:12-18). آنها کارهای عظیمی که خدا در زندگی‌شان به انجام رسانده بود را به یاد می‌آوردند.

 

  1. اتهام بزرگی که به پرستشهای ما زده می‌شود این است که می‌گویند پرستشها به دور از فکر و ذهن هستند و هیچ چیز خاصی در ذهن نداریم که خدا را برای آن بپرستیم اما وقتی خدا را می‌پرستیم کارهای عظیمی که او در زندگی برای ما انجام داده است را به یاد می‌آوریم. هر کسی که می‌گوید “خداوند را بستایید!” باید قادر باشد به این سوال پاسخ دهد که “برای چه باید خدا را بستاییم؟”

4.(44-41) گریستن عیسی برای اورشلیم

پس چون به اورشلیم نزدیک شد و شهر را دید، بر آن گریست و گفت: «کاش تو نیز در این روز تشخیص می‌دادی که چه چیز برایت صلح و سلامت به ارمغان می‌آورد. امّا افسوس که از چشمانت پنهان گشته است. زمانی فرا خواهد رسید که دشمنانت گرداگرد تو سنگر خواهند ساخت و از هر سو محاصره‌ات کرده، عرصه را بر تو تنگ خواهند نمود؛ و تو و فرزندانت را در درونت به خاک و خون خواهند کشید. و سنگ بر سنگ بر جا نخواهند گذاشت؛ زیرا از موعد آمدن خدا به یاری‌ات غافل ماندی.»

  1. پس چون به اورشلیم نزدیک شد و شهر را دید، بر آن گریست: این یک لحظۀ بسیار احساسی برای عیسی بود. اشکهای او برای سرنوشتش در اورشلیم نبود بلکه برای سرنوشت اورشلیم بود.

 

  1. “ممکن است کلمه‌ای که در اینجا گریستن ترجمه شده باشد، به مفهوم ناله و شیون باشد. بغض عیسی از اندوه شکسته شد و برای فرصتی که این شهر از دست داده بود، ماتم گرفت.” (موریس)
  1. “این گریه، از روی احساس نا امیدی بود. او بارها به این شهر سفر کرده بود تا آن را از نابودی رهایی بخشد و اکنون سلامتی و صلح را با خود به این شهر برده بود. نابینایی روحانی حاکمین و مردم، باعث شد تا آنها هرگز هدف و مفهوم این ملاقات را درک نکنند. سرنوشتی که در انتظار آنها بود، غیرقابل گریز بود، آنها هرگز نتوانستند از هلاکت رهایی یابند.” (مورگان)
  1. کاش تو نیز در این روز تشخیص می‌دادی که چه چیز برایت صلح و سلامت به ارمغان می‌آورد: یهودیان در مورد این موضوع با عیسی اتفاق نظر نداشتند. رهبران آنها عیسی را نپذیرفته بودند و بیشتر مردم یهود نیز از رهبرانشان پیروی کردند. با این وجود اگر عیسی را می‌شناختند و کار او به عنوان مسیح را نیز می‌پذیرفتند آنگاه می‌توانستند از نابودی که در راه بود، نجات یابند.

 

  1. در برخی نسخه‌های قدیمی کتاب مقدس، این آیه که در اینجا ذکر شده یعنی “عیسی گریست” حذف شده است زیرا برخی مفسرین معتقد هستند اگر عیسی کامل بود پس نباید گریه می‌کرد؛ اما همین کاملیّت عیسی سبب شد تا در چنین شرایطی که اسرائیل تنها موقعیت رهایی از هلاکت را از دست می‌دهد، به حال آن گریه کند.

 

  1. عیسی در اینجا قلب خدا را نشان داد که چطور حتی زمانیکه داوری بر بشر می‌آید، خدا از آن خشنود نیست. حتی زمانیکه قضاوت خدا کاملاً عادلانه است اما باز هم قلب خداوند بخاطر این داوری می‌گرید.
  1. کاش تو نیز در این روز تشخیص می‌دادی که چه چیز برایت صلح و سلامت به ارمغان می‌آورد: آنها نمی‌دانستند اکنون زمانهای مسیح است و نبوت دانیال در مورد روز مسیح به تحقق پیوسته است، آنها نمی‌توانستند درک کنند که این روز، همان روز پیشگویی شده است و عیسی بر این حقیقت که آنها نمی‌توانند درک کنند، گریست.

 

  1. این روز بسیار مهم است زیرا به نظر می‌رسد همان روزی است که دانیال درمورد مسیح نبوت کرده است، او در مورد مسیح اینطور نبوت کرده که پادشاه وارد اورشلیم می‌شود. دانیال گفت در تقویم یهودی از روز فرمان بازساری اورشلیم تا ورود شاهانه مسیح به اورشلیم حدود 483 سال طول خواهد کشید. برطبق محاسبۀ روبرت اندرسون[2]این رخداد دقیقاً 483 سال بعد از آن تاریخ رخ داد (مطابق دانیال 25:9 در تقویم یهودی هرسال 360 روز می‌باشد).

 

  1. این همان روزی است که در مزمور 24:118 به آن اشاره شده است. “این است روزی که خداوند ساخته است، در آن وجد و شادی کنیم!”
  1. چه چیز برایت صلح و سلامت به ارمغان می‌آورد: اورشلیم به معنی “شهر سلامتی” است اما شهر سلامتی نمی‌دانست چه چیز برایش صلح و سلامتی به ارمغان می‌آورد. عیسی از اشتیاق آنها برای مسیح سیاسی که در کمتر از یک نسل نابودی کامل برای روم می‌آورد، آگاهی داشت.
  1. زمانی فرا خواهد رسید که دشمنانت گرداگرد تو سنگر خواهند ساخت و از هر سو محاصره‌ات کرده: عیسی پنج جنبه از حملۀ رومیان به اورشلیم را پیشگویی کرد:
  • بنایی از خاک.
  • محاصرۀ شهر.
  • نابودی شهر.
  • کُشتن ساکنین شهر.
  • صاف کردن کامل شهر.
  1. یوسفوس تاریخ نگار، محاصرۀ اورشلیم را اینطور توصیف می‌کند: قبل از اینکه رومیان شهر را کاملاً نابود کنند، صدای ساکنین آن را خاموش کردند. (جنگهای یهودیان 5، 12، 1-3).
  1. مطابق گزارش یوسفوس: “همۀ امید یهودیان برای فرار اکنون از بین رفته بود، آنها دیگر نمی‌توانستند از شهر خارج شوند. قحطی عظیمی درگرفت و همۀ خانه‌ها و خانواده‌ها را در خود فروبلعید. زنان و کودکان بسیاری از قحطی جان خود را از دست دادند، خیابانهای شهر پُر بود از اجساد این افراد. بچه‌ها و مردان جوان در کوچه و بازار سرگردان بودند، قحطی آنها را ضعیف کرده بود و این سایۀ شوم هرجا که می‌توانست آنها را به دام می‌انداخت و جانشان را می‌گرفت. در ابتدا برای مدتی اجساد را دفن می‌کردند اما بعد از مدتی دیگر نمی‌توانستند این کار را انجام دهند، جنازه‌ها را از دره‌ها پایین می‌انداختند. وقتی تیتوس در اطراف این درّه‌ها قدم می‌زد، مشاهده کرد که آنها مملو از جنازه‌ها شده است، قلبش به درد آمد و شروع به گریستن کرد، او دستهایش را نزد خدا بالا برد و گفت خداوندا تو شاهد بر این اتفاق هستی نه انجام دهندۀ آن.” (به نقل از اسپورژن. او همچنین می‌گوید: “در تاریخ هیچ چیزی وحشتناکتر از این واقعه نیست اما با این وجود این امر قابل مقایسه با نابودی جان نیست.”)

5.(48-45) پاکسازی معبد

سپس به صحن معبد درآمد و به بیرون راندن فروشندگان آغاز نمود، و به آنان گفت: «نوشته شده است که ”خانۀ من خانۀ دعا خواهد بود“؛ امّا شما آن را ’لانۀ راهزنان‘ساخته‌اید.» او هر روز در معبد تعلیم می‌داد. امّا سران کاهنان و علمای دین و مشایخ قوم در پی کشتن او بودند، ولی راهی برای انجام مقصود خود نمی‌یافتند، زیرا مردم همه شیفتۀ سخنان او بودند.

  1. سپس به صحن معبد درآمد و به بیرون راندن فروشندگان آغاز نمود: به نظر می‌رسد این روایت با گزارش پاکسازی معبد که در یوحنا 13:2-22 ذکر شده است، متمایز است، در یوحنا می‌بینیم این عمل عیسـی با شروع خدمت زمینی او انجام شد، اما به هرحال هدف یکی است؛ بیرون راندن سوداگرانی که با همکاری کاهنان برای کسب سود نامشروع ، زائران اورشلیم را فریب می‌دادند، آنها زائران را وادار می‌‌کردند حیوانات قربانی و سکه‌های مصوب معبد را با قیمتی بسیار بالا خریداری کنند.

 

  1. بارکلی اشاره می‌کند، “قیمت یک جفت کبوتر در خارج از معبد 4 سکه و در داخل معبد بیش از 75 سکه فروخته می‌شد.” یعنی در حدود بیست برابر گرانتر بود.

 

  1. با اینحال عیسی هم به خریداران خشم گرفت و هم بر فروشندگان. “فروشندگان و خریداران با هم یک تجارت را انجام می‌دادند- در روح یک کار را انجام می‌دادند، البته این خرید و فروش اجتناب ناپذیر بود و در برخی موارد حتی ضروری بود. در ابتدا این کار بطرز صحیحی انجام می‌شد اما خیلی زود این کار با روحیۀ تجارت و سودآوری آمیخته شد و سوءاستفاده از زائران در آن زمان بسیار رایج شد.” (بروس)
  • عیسـی این کار را بیشتر به عنوان یک تمثیل و نماد انجام داد. ” هیچ نشانه‌ای مبنی بر ایجاد اصلاحات وجود ندارد، بدون شک فقط آن میزها برای بقیه هفته همانطور برعکس باقی ماندند و عیسی کار دیگری انجام نداد.” (فرانس)
  1. خانۀ من خانۀ دعا خواهد بود: تاجران در صحن بیرونی معبد فعالیت داشتند، یعنی در تنها مکانی که غیریهودیان اجازه داشتند بیایند و دعا کنند. بنابراین این مکان دعا، به بازار و مکان بی حرمتی تبدیل شده بود (لانۀ راهزنان)

 

  1. روایت مرقس دربردارندۀ نقل قول کامل عیسـی است که اشاره دارد به اشعیا 7:56 “مگر نوشته نشده است که، خانۀ من خانۀ دعا برای همۀ قومها خوانده خواهد شد؟” (مرقس 17:11). این همان چیزی است که اشعیا نبوت کرده بود و عیسی نیز آن را متذکر شد که این معبد، محل دعا برای همۀ قومهاست. فعالیت فروشندگان و خریداران در صحن بیرونی، این امر را برای غیریهودیان غیرممکن می‌ساخت که به آنجا بیایند و دعا کنند.
  1. “در هیاهوی خرید و فروش و چانه‌زنی، دعا کردن غیرممکن بود. آنانی که طالب حضور خدا بودند، توسط همان افراد خانۀ خدا، از آنجا بیرون رانده می‌شدند. (بارکلی)
  1. او هر روز در معبد تعلیم می‌داد: بعد از بیرون راندن تاجرین از صحن معبد، عیسی با قوت به کارش یعنی تعلیم عمومی و شفا ادامه داد (متی 14:21). او از این جهت قادر به ادامه دادن بود که مردم می‌خواستند تعالیم او را بشنوند (زیرا مردم همه شیفتۀ سخنان او بودند).

Tweet
Pin
Share20
20 Shares
Bible Commentary Quick Navigation
Start Here!

Old Testament

Gen Exo Lev Num Deu Jos Jud Rut 1Sa 2Sa 1Ki 2Ki 1Ch 2Ch Ezr Neh Est Job Psa Pro Ecc Son Isa Jer Lam Eze Dan Hos Joe Amo Oba Jon Mic Nah Hab Zep Hag Zec Mal

New Testament

Mat Mar Luk Joh Act Rom 1Co 2Co Gal Eph Phi Col 1Th 2Th 1Ti 2Ti Tit Phm Heb Jam 1Pe 2Pe 1Jo 2Jo 3Jo Jud Rev
Back

Matthew

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28
Back

Genesis

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50
Back

Exodus

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40
Back

Mark

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16
Back

Luke

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24
Back

Leviticus

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27
Back

Numbers

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
Back

John

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21
Back

Acts

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28
Back

Deuteronomy

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34
Back

Joshua

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 18 20 21 22 23 24
Back

Romans

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16
Back

1 Corinthians

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16
Back

Judges

1 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21
Back

Ruth

1 2 3 4
Back

2 Corinthians

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13
Back

Galatians

1 2 3 4 5 6
Back

1 Samuel

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31
Back

2 Samuel

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24
Back

Ephesians

1 2 3 4 5 6
Back

Philippians

1 2 3 4
Back

1 Kings

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22
Back

2 Kings

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25
Back

Colossians

1 2 3 4
Back

1 Thessalonians

1 2 3 4 5
Back

1 Chronicles

1 2 3 4 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29
Back

2 Chronicles

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36
Back

2 Thessalonians

1 2 3
Back

1 Timothy

1 2 3 4 5 6
Back

Ezra

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
Back

Nehemiah

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13
Back

2 Timothy

1 2 3 4
Back

Titus

1 2 3
Back

Esther

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
Back

Job

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42
Back

Philemon

1
Back

Hebrews

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13
Back

Psalm

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150
Back

Proverbs

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31
Back

James

1 2 3 4 5
Back

1 Peter

1 2 3 4 5
Back

Ecclesiastes

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
Back

Song of Solomon

1 2 3 4 5 6 7 8
Back

2 Peter

1 2 3
Back

1 John

1 2 3 4 5
Back

Isaiah

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66
Back

Jeremiah

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52
Back

2 John

1
Back

3 John

1
Back

Lamentations

1 2 3 4 5
Back

Ezekiel

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48
Back

Daniel

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
Back

Revelation

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22
Back

Hosea

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14
Back

Joel

1 2 3
Back

Amos

1 2 3 4 5 6 7 8 9
Back

Obadiah

1
Back

Jonah

1 2 3 4
Back

Micah

1 2 3 4 5 6 7
Back

Nahum

1 2 3
Back

Habakkuk

1 2 3
Back

Zephaniah

1 2 3
Back

Haggai

1 2
Back

Zechariah

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14
Back

Malachi

1 2 3 4

Subscribe

* indicates required
Get Prayer Requests and Updates from David Guzik
Receive David Guzik's Weekly Devotional
Special Emails: Pastors, Preachers, Bible Teachers

Enduring Word YouTube Channel

The Post

local-view-digital-marketing-september-2022-ad

Latest Blog Posts

  • Natural, Spiritual, CarnalNatural, Spiritual, CarnalMarch 19, 2023 - 5:00 pm
  • All I KnowAll I KnowMarch 12, 2023 - 8:18 pm
  • Thankful for a Problem ChurchThankful for a Problem ChurchMarch 5, 2023 - 7:33 pm
© Copyright - Enduring Word       |      Site Hosted & Maintained by Local View Digital Marketing    |    Privacy Policy
Scroll to top

Our website uses cookies to store user preferences. By proceeding, you consent to our cookie usage. Please see our Privacy Policy for cookie usage details.

Privacy PolicyOK

Cookie and Privacy Settings



How we use cookies

We may request cookies to be set on your device. We use cookies to let us know when you visit our websites, how you interact with us, to enrich your user experience, and to customize your relationship with our website.

Click on the different category headings to find out more. You can also change some of your preferences. Note that blocking some types of cookies may impact your experience on our websites and the services we are able to offer.

Essential Website Cookies

These cookies are strictly necessary to provide you with services available through our website and to use some of its features.

Because these cookies are strictly necessary to deliver the website, refusing them will have impact how our site functions. You always can block or delete cookies by changing your browser settings and force blocking all cookies on this website. But this will always prompt you to accept/refuse cookies when revisiting our site.

We fully respect if you want to refuse cookies but to avoid asking you again and again kindly allow us to store a cookie for that. You are free to opt out any time or opt in for other cookies to get a better experience. If you refuse cookies we will remove all set cookies in our domain.

We provide you with a list of stored cookies on your computer in our domain so you can check what we stored. Due to security reasons we are not able to show or modify cookies from other domains. You can check these in your browser security settings.

Google Analytics Cookies

These cookies collect information that is used either in aggregate form to help us understand how our website is being used or how effective our marketing campaigns are, or to help us customize our website and application for you in order to enhance your experience.

If you do not want that we track your visit to our site you can disable tracking in your browser here:

Other external services

We also use different external services like Google Webfonts, Google Maps, and external Video providers. Since these providers may collect personal data like your IP address we allow you to block them here. Please be aware that this might heavily reduce the functionality and appearance of our site. Changes will take effect once you reload the page.

Google Webfont Settings:

Google Map Settings:

Google reCaptcha Settings:

Vimeo and Youtube video embeds:

Other cookies

The following cookies are also needed - You can choose if you want to allow them:

Privacy Policy

You can read about our cookies and privacy settings in detail on our Privacy Policy Page.

Privacy Policy
Accept settingsHide notification only