لـوقا 17- وظیفه، شکرگزاری و ملکوت
- بخشش، ایمان و وظیفه
1.(2-1) هشدار دربارۀ ایجاد زمینۀ لغزش برای دیگـران
آنگاه به شاگردان خود گفت: “از لغزشها گریزی نیست، امّا وای بر کسی که آنها را سبب گردد. او را بهتر آن میبود که سنگ آسیابی به گردنش بیاویزند و به دریا افکنند تا اینکه سبب لغزش یکی از این کوچکان شود.”
- آنگاه به شاگردان خود گفت: عیسی از طریق داستان ایلعازر و مرد توانگـر آشکار ساخت که ابدیت امری حقیقی است و هیچکس نمیتواند از آنجا بازگردد تا در مورد آن به ما هشدار دهد. پس مهمترین موضوع این است که ما چطور زندگی میکنیم و چطور عیسـی را به دیگران نشان میدهیم.
- گریزی نیست: غیرممکن است که کسی لغزش نخورد اما وای بر آن شخصی که باعث شود شخص دیگری لغزش بخورد. بسیار مهم است که بدانیم منظور عیسی از لغزش چیست.
- کلمۀ یونانی باستانی که در اینجا برای مفهوم لغزش به کار رفته است، skandalon میباشد که از کلمهای گرفته شده که به معنی چوب خمیده میباشد ، یعنی چوبی که آن را خم میکنند تا به عنوان دام و یا برای قرار دادن طعمه در آن استفاده کنند. همچنین برای کلمۀ مانع هم به کار میرود ، یعنی چیزی که بر سر راه عبور دیگران قرار داده میشود.
- در کتاب مقدس گاهی skandalon (لغزش) به مفهوم مثبت و خوبی به کار رفته است- مانند زمانی که مردم بر سر راه عیسی قرار میگرفتند و “مانع” عبور او میشدند و سپس انجیل به آنها موعظه میشد (رومیان 33:9، اول قرنتیان 23:1، غلاطیان 11:5).
- اما در میان برادران در عیسـی، skandalon مفهوم خوبی دربرنداشت. میتوانست به مفهوم مشورت نادرست باشد (متی 23:16) و یا استفاده از آزادی برای به گناه انداختن یکی از اعضای خانوادۀ الهی (رومیان 13:14). همچنین رویاهای نادرست و تعالیم اشتباه میتواند باعث skandalon در میان قوم خدا شود (رومیان 17:16).
- امّا وای بر کسی که آنها را سبب گردد: در اصل عیسی گفت: “به هر حال انسان لغزش خواهد خورد اما وای بر تو اگر مسیر دام را به او پیشنهاد کنی. به هرحال گاهی مسیر انسان با موانع روبرو میشود اما وای بر تو اگر بر سر راه او مانع قرار دهی.”
- بهتر است شخصی که سبب لغزش دیگران میشود با یک مرگ هولناک نابود شود مثلا سنگی به گردن او آویزان شود و به قعر دریا افکنده شود، اما هرگز مرتکب چنین اشتباهی نشود.
- این درسی است که کلیسا آن را با پرداخت بهای سنگینی فراگرفت. زمانی کلیسا سعی میکرد به خدا کمک کند تا یهودیان را بخاطر طرد کردن عیسی، لعنت کند و از آنها انتقام بگیرد، اما این لعنت با شدت بسیار بیشتری به خودِ کلیسا برگشت. اگر کسی شایستۀ تنبیه و مجازات خداوند است اجازه بدهید خدا خودش این کار را انجام دهد. شما خودتان را در این کار دخالت ندهید. خدا به شما به عنوان ابزاری برای مجازات نیاز ندارد بلکه میخواهد شما ابزاری برای محبت او باشید.
- در اول یوحنا 10:2 توضیح میدهد که چطور میتوان از به لغزش انداختن دیگران اجتناب کرد. “آن که برادر خود را محبت میکند در نور است و هیچ چیز سبب لغزش او نمیشود.” اگر ما خواهر و برادرمان را محبت کنیم آنگاه هرگز باعث نمیشویم آنها در زندگی دچار لغزش شوند.
2.(4-3) اگر کسی به تو گناه کرد، او را توبیخ کن و سپس ببخش
پس مراقب خود باشید. اگر برادرت گناه کند، او را توبیخ کن، و اگر توبه کرد، ببخشایش. اگر هفت بار در روز به تو گناه ورزد، و هفت بار نزد تو بازآید و گوید: ”توبه میکنم،“ او را ببخشا.
- اگر برادرت گناه کند، او را توبیخ کن: اگر کسی بر ما گناه ورزد هرگز نباید آن را نادیده بگیریم و وانمود کنیم اتفاقی نیفتاده است بلکه باید او را در محبت توبیخ کرد.
- در اینجا محبت یک قانون است. ما نباید هر اشتباه کوچک دیگران را به شدت زیرنظر بگیریم و با آن برخورد کنیم. یکی از ثمرات روح بردباری است (غلاطیان 22:5) یعنی ما باید قادر باشیم آزارها و لغزشهای کوچکی که در زندگی روزمره بر ما وارد میشود را با بردباری تحمل کنیم. در افسسیان 2:4 گفته شده است که باید “با بردباری و محبت یکدیگر را تحمل کنیم.” ما نباید بسیار حساس باشیم بلکه باید دیگران را تحمل کنیم.
- وقتی کسی نسبت به ما گناه خاصی انجام دهد آنگاه باید در محبت مطابق افسسیان 15:4 رفتار کنیم؛ بر طبق این آیه میبایست در محبت، حقیقت را بازگو کنیم. محبت، گناه کسی را پیش دیگران بازگو نمیکند؛ محبت، درون شما را آشفته نمیکند و نسبت به کسی کینه نگه نمیدارد؛ محبت بطور مستقیم با شخص گناهکار صحبت میکند.
- اگر توبه کرد، ببخشایش: عیسی با این تعلیم افراد را به چالش میکشد زیرا که هیچ راه دیگری ارائه نمیکند. او میگوید اگر شخصی که به شما خطا کرده است، توبه کرد، شما باید او را ببخشید.
- اما با شخصی که هرگز توبه نکرده است چه کنیم؟ آیا او را نیز باید ببخشیم؟ شاید آن رابطه دیگر احیا نشود اما در این شرایط ما هنوز هم میتوانیم سهم خود را در قبال آن شخص انجام دهیم و منتظر کار خدا در زندگی آنها و احیای رابطه باشیم.
- باتوجه به کلامی که عیسی در اینجا بیان میکند میتوان گفت بسیار واضح است که او قصد نداشت در اینجا بر بخشش تمرکز کند بلکه هدف او این است که جنبههای بخشش ما را وسیعتر سازد نه اینکه به ما دلیل برای نبخشیدن و یا کمتر بخشیدن بدهد.
- اگر هفت بار در روز به تو گناه ورزد، و هفت بار نزد تو بازآید و گوید: ”توبه میکنم،“ او را ببخشا: این آیه به تعلیم میدهد که ما حق نداریم توبۀ کسی را مورد قضاوت قرار دهیم. اگر کسی هفت بار در روز به ما گناه ورزد و سپس بخواهد که او را ببخشیم، ممکن است فکر کنیم او در حقیقت شخص صادقی نیست اما با این وجود عیسی به ما حکم میکند که همچنان او را ببخشیم.
3.(6-5) برای انجام چنین کارهایی باید ایمان عظیم داشت
رسولان به خداوند گفتند: «ایمان ما را بیفزا!» خداوند پاسخ داد: اگر ایمانی به کوچکی دانۀ خردل داشته باشید، میتوانید به این درخت توت بگویید از ریشه برآمده در دریا کاشته شود، و از شما فرمان خواهد برد.
- «ایمان ما را بیفزا!»: به نظر میرسد در چنین شرایطی، شاگردان بسیار هوشیار شده بودند زیرا میتوانستند تشخیص دهند برای اینکه بتوانند دیگران را بدون هیچ شرطی، این چنین ببخشند، باید ایمانی عظیم به خدا داشته باشند. اگر هدف عیسی در آیۀ قبلی فقط یک بخشش محدود و شرطی بود، آنگاه آنها برای انجام این کار دیگر نیازی به ایمان نداشتند.
- “این عمل بخشش نسبت به هر شخص و هر گناهی، بسیار سخت به نظر میرسد حتی شاگردان نیز دریافتند فقط با یک ایمان بسیار قوی و مافوق طبیعی میتوان این کار را انجام داد در غیر اینصورت هرگز کسی قادر به انجام چنین حکمی نخواهد بود.” (کلارک)
- اگر ایمانی به کوچکی دانۀ خردل داشته باشید: ما غالباً تصور میکنیم ایمان یعنی انجام اعمال عجیب غریب و یا انجام معجزات، البته این تصور، اشتباه نیست اما بزرگترین معجزۀ ایمان، انجام کارهایی برای احیای روابط است.
- مطابق گفتۀ گلدنهایز، ریشههای درخت توت بطرز قابل توجهی قوی است و تصور میشود این درخت میتواند برای 600 سال ریشههای محکم خود را حفظ کند.
- ممکن است تلخی و یا نبخشیدن عمیقی در شما ریشه دوانیده باشد و مانند یکی از آن درختهایی باشد که ریشههای محکم و قوی دارد اما از طریق ایمان، عیسی میتواند این ریشهها را قطع کند آنگاه میتوانید بگویید از ریشه برآمده در دریا کاشته شود، و از شما فرمان خواهد برد.
- “هیچ وظیفهای برای مردان و زنان خدا ضروری تر از ترمیم جراحاتی نیست که فقط با اینگونه بخشش امکانپذیر است این کار بسیار سخت و فقط با روح خدا انجام آن ممکن میشود بنابراین در حقیقت جایی که هیچ ریشهای از ایمان نیست، این ثمره نیز یافت نخواهد شد.” (پول)
- به کوچکی دانۀ خردل: ایمانی که ما باید داشته باشیم ایمانی است که بیشتر در مورد انجام اعمال سخن میگوید نه در مورد مقدار و اندازۀ ایمان. میزان کمی از ایمان- ایمانی به کوچکی دانۀ خردل (که تقریباً یکی از کوچکترین دانههاست)- اگر این مقدار کم ایمان بر خداوند عظیم و قادر مطلق گذاشته شود آنگاه میتواند کارهای بزرگی انجام دهد.
- یک ایمان کوچک میتواند کارهای عظیم انجام دهد؛ اما ایمان عظیم هم میتواند کارهای عظیمتر انجام دهد. چیزی که مهم است این است که ایمان خود را بر چه چیزی نهادهایم، موضوع ایمان ما چیست؟ “چشم نمیتواند خودش را ببیند. آیا شما تابحال چشمان خود را دیدهاید؟ البته ممکن است در آینه این کار را انجام داده باشید ولی آینه فقط میتواند انعکاسی از چشمانتان را به شما نشان دهد. به همین طریق میتوانید شواهد ایمانتان را ببینید اما هرگز نمیتوانید خودِ ایمانتان را ببینید.” (اسپورژن)
- هنگام اسکیت روی یخ، داشتن ایمان کم به یخ ضخیم بهتر است از داشتن ایمان زیاد بر یخ نازک. ایمان کم ما به یک منجی عظیم میتواند کارهای عظیمی انجام دهد.
4.(10-7) ما نمیتوانیم خداوند را نسبت به خود مقروض بدانیم؛ هرکاری که برای او انجام میدهیم در حقیقت جبران کمی از کار عظیمی است که او برای ما انجام داده است
«کیست از شما که چون خدمتکارش از شخم زدن یا چرانیدن گوسفندان در صحرا بازگردد، او را گوید: ”بیا، بنشین و بخور“؟آیا نخواهد گفت: ”شام مرا آماده کن و کمر به پذیراییام بربند تا بخورم و بیاشامم، و بعد تو بخور و بیاشام“؟آیا منّت از خدمتکار خود خواهد برد که فرمانش را به جای آورده است؟ پس، شما نیز چون آنچه به شما فرمان داده شده است، به جای آوردید، بگویید: ”خدمتکارانی بیمنّتایم و تنها انجام وظیفه کردهایم.“»
- چون خدمتکارش از شخم زدن یا چرانیدن گوسفندان در صحرا بازگردد: عیسی در جمع شاگردانش درمورد کارهای عظیمی که ایمان عظیم میتواند انجام دهد سخن میگوید. در اینجا او سخنانی را به این تعلیم میافزاید که در مورد غروری است که اغلب بعد از اینکه خدا از شخصی استفاده میکند و کاری انجام میدهد آن غرور ممکن است به سراغ شخص برود.
- عیسی در اینجا در مورد کسانی صحبت میکند که حقیقتاً خدمت میکنند. شخم زدن یک کار سخت است. این کار ممکن است شخصی که شخم میزند را بسیار خسته کند و قوت و تحمل او را سلب کند. این کار سخت در کشاورزی است و عیسی با استفاده از آن به یک کار سخت در خدمت روحانی اشاره میکند. چرانیدن گوسفندان نیز میتواند کار سختی باشد و مستلزم صبر، توجه به جزئیات و قلبی محبت آمیز است.
- بسیار مهم است که به خاطر داشته باشیم این تعلیم، به جمعیتی که در پی او بودند، داده نشد؛ در ابتدای این فصل خواندیم که “آنگاه به شاگردان خود گفت” (لوقا 1:17). “این امر به ما نشان میدهد که این تعلیم، طریق نجات نیست بلکه طریق خدمتی است که خادمین او باید در پیش بگیرند.” (اسپورژن)
- ”شام مرا آماده کن و کمر به پذیراییام بربند تا بخورم و بیاشامم، و بعد تو بخور و بیاشام“: عیسی خادمی را به تصویر میکشد که بعد از یک روز سخت کاری که هم زمین را شخم زده و هم گوسفندان را چرانیده است، به خانۀ ارباب خود بازمیگردد، وقتی به خانه میرسد ارباب به او خوشامد نمیگوید و یا از کاری که کرده تعریف و تمجید نمیکند ، همچنین برای او خوراک آماده نمیکند و یا او را خدمت نمیکند و ماساژ نمیدهد بلکه از او میخواهد تا به خدمتش ادامه دهد زیرا همچنان کارهایی برای انجام دادن، دارد.
- همیشه خدماتی وجود دارد که ما میتوانیم برای سرور خود انجام دهیم. “اگر نمیتوانید بروید و زمین را شخم بزنید، میتوانید به آشپزخانه بروید و خوراک آماده کنید؛ و اگر نمیتوانید گله را برای چرا بیرون ببرید، میتوانید برای ارباب خود ظرفها را آماده کنید و خوراک بیاورید. شما میتوانید به این طریق در خدمات خود تغییر ایجاد کنید اما تا وقتی زنده هستید باید به خدمات خود ادامه دهید.” (اسپورژن)
- باتوجه با این متن و ارتباط آن با آیات قبل، میتوانیم بگوییم همواره افرادی وجود دارند که باید آنها را ببخشیم و همواره کارهای عظیم ایمانی وجود دارد که باید انجام دهیم.
- این کارها سخت هستند اما در این مَثل کوتاه، عیسی دیدگاهی درست به ما ارائه میدهد. قوم خدا، خوشی و رضایت او را به رضایت خودشان ترجیح میدهند؛ آنها او را به خود ترجیح میدهند. نام او باید بالاتر از نام ما باشد.
- آیا منّت از خدمتکار خود خواهد برد که فرمانش را به جای آورده است؟: مطمئناً ارباب از خادمش برای انجام خدمات تشکر نمیکند. در فرهنگ قبل از مسیحیت، چنین چیزهایی بسیار رایج و عادی بود.
- بنابراین، اگر انتظار داریم عیسی بخاطر بجا آوردن احکامش از ما تشکر و یا تعریف و تمجید کند، پس در حقیقت برای او خدمتی انجام ندادهایم.
- به نظر عجیب است که عیسی از ما تشکر کند، آن هم بعد از آن کار عظیمی که او برای ما انجام داده است.
- به نظر عجیب است که عیسی از ما تشکر کند، آن هم بعد از آن همه کاری که باید انجام میدادیم و ندادیم.
- به نظر عجب است که فکر کنیم هر آنچه که انجام دادهایم از طرف او به عنوان یک هدیه و برای قوت بخشیدن ما میباشد.
- “آیا میتوان کاری را که ما برای او انجام میدهیم را با کاری که او برای ما انجام داده است، مقایسه کنیم؟ اگر خدمات ما را در کنار کار مسیح قرار دهیم، مانند یک دانۀ گرد و غبار در کنار عظمت خورشید است.” (اسپورژن)
- با اینکه عجیب است اما او از ما تشکر میکند و پاداش میدهد. با اینکه سزاوار نیستیم ولی او به کار هر یک از خادمینش نگاه میکند و به هرکه امین باشد میگوید: “آفرین، ای خادم امین و نیکو.” (متی 21:25، 23)
- خدمتکارانی بیمنّتایم: این نوع دیدگاه که عیسی در مورد آن صحبت میکند، فروتنی کاذب و اشتباه نیست؛ این دیدگاه میگوید: “من در هیچ چیچ چیزی نیکو نیستم.” این دیدگاه اعتراف بر این امر نیست که ما هیچ کاری برای خدا انجام نمیدهیم یا او را خشنود نمیکنیم ، بلکه به سادگی تشخیص میدهد کاری که خدا برای ما انجام داده است تا حدی عظیم است که ما هرگز نمیتوانیم در مقابل آن کاری برای خدا انجام دهیم .
- تنها انجام وظیفه کردهایم: این دیدگاه درک میکند که سرور ما کارهای عظیمتر و بزرگتر از آنچه که ما تابحال برای او انجام دادهایم، برای ما انجام داده است. کاری که او انجام داده است از محبت پاک او نشأت گرفت اما کاری که ما برای او انجام میدهیم از وظیفه و قدردانی سرچشمه میگیرد.
- به همین دلیل است که برای معلمین کتاب مقدس بسیار مهم است که بر چیزی که کتاب مقدس تأکید دارد، تأکید کنند- یعنی بر کار خدا برای انسان. وقتی درک میکنیم که خداوند همۀ این کار را در عیسی مسیح برای ما به انجام رسانده است ، آنگاه برای قدردانی میخواهیم او را خدمت کنیم. به بخشش عظیمی که عیسی برای ما انجام داد فکر کنید. حتی بزرگترین کارها و بخششهایی که ما انجام میدهیم فقط یک وظیفۀ محض در برابر کار عظیم اوست.
- وقتی قلب ما در وضعیت صحیحی قرار دارد آنگاه از اینکه خداوند اجازه داده او را خدمت کنیم بسیار افتخار میکنیم و این موضوع در زندگی و در رفتار ما نمایان میشود.
- متأسفانه امروزه مسیحیان به اندازۀ کافی این دیدگاه را ندارند بلکه درعوض بسیاری از آنها اغلب میخواهند تصویری از یک “سوپر مسیحی” از خود نمایش دهند که این تصویر به همه چیز شبیه است غیر از یک خدمتکار بی منّت. ممکن است وقتی به دیگران نگاه میکنیم فکر کنیم خیلی از آنها بهتر است و در نظر خودمان شخص نیکویی باشیم اما نباید خود را با دیگران مقایسه کنیم بلکه نگاه ما باید فقط به عیسی باشد.
- “مقدسینی که در مرحلۀ رشد هستند در مورد خودشان فکر میکنند که هیچی نیستند و مقدسینی که به رشد کافی رسیدهاند درمورد خودشان فکر میکنند که حتی از هیچ هم کمتر هستند.” (اسپورژن)
- “یک گفتۀ معروف در فرهنگ رابیها وجود دارد که میگوید، اگر کسی تورات را به خوبی بداند آنگاه دیگر درمورد خودش ادعای شایستگی و لیاقت نمیکند، زیرا انسان برای همین هدف خلق شد. ( Abot 2:8)” (پیت)
- شفای ده جذامی
1.(14-11) شفای جذامیها
عیسی بر سر راه خود به اورشلیم، از حدّ سامِرِه و جلیل میگذشت. پس چون به دهی وارد میشد، ده جذامی به او برخوردند. آنها دور ایستاده با صدای بلند فریاد برآوردند: «ای عیسی، ای استاد، بر ما ترحم کن.» چون عیسی آنها را دید، گفت: «بروید و خود را به کاهن بنمایید.» آنها به راه افتادند و در میانۀ راه از جذام پاک شدند.
- چون به دهی وارد میشد، ده جذامی به او برخوردند: در آن زمان تجمع جذامیها با یکدیگر امری غیرمعمول نبود. این افراد از جامعه طرد میشدند و با هیچ شخص دیگری غیر از جذامیها نمیتوانستند در ارتباط باشند. به همین دلیل آنها دور ایستاده و فریاد زدند.
- آنها دور ایستاده: “آنها مجبور بودند فاصلۀ خود را با دیگران حفظ کنند زیرا شریعت و سنّت یهود این افراد را از نزدیک شدن به دیگران منع کرده بود به دلیل اینکه خطر انتقال عفونت وجود داشت. مراجعه شود به لاویان 46:13، اعداد 2:5، دوم پادشاهان 5:15” (کلارک)
- از حدّ سامِرِه و جلیل میگذشت: در اینجا کلمهای که حد ترجمه شده است به مفهوم “عبور کردن از میانِ و یا بینِ جایی” میباشد و اشاره دارد به سفر عیسی در امتداد مرز بین سامره و جلیل.” (پیت)
- با صدای بلند فریاد برآوردند: «ای عیسی، ای استاد، بر ما ترحم کن.»: باوجود اینکه در این گروه هم جذامیهای سامری وجود داشت و هم یهود اما آنها با هم نزد عیسی آمدند و باهم دعا کردند (لوقا 15:17-16). بدبختی این افراد آنها را با هم جمع کرده بود و تعصبات قومی و مذهبی در میان آنها از بین رفته بود و باعث شده بود تا با هم جمع شوند و نزد عیسی دعا کنند.
- “یک بداقبالی رایج در آن زمان باعث شده بود مرزهای نژادی و قومی درهم بشکند. در این اتفاق غم انگیز مرسوم جذام، آنها دیگر به عنوان یهودی یا سامری فراموش شده بودند و فقط به عنوان افراد نیازمند و دردمند به یادآورده میشدند.” (بارکلی)
- «بروید و خود را به کاهن بنمایید.»: جالب است که عیسی از آنها خواست تا نزد کاهن بروند در حالیکه هنوز جذام داشتند. این امر در حقیقت قدم برداشتن از روی ایمان است که انسانیت نو را به تن کنیم حتی وقتیکه هنوز مانند گذشته احساس میکنیم و به نظر میآییم.
- “یکی از شرایط شفا، اطاعت بود. به آنها دستور داده شد و آنها باید اطاعت میکردند. اگر او همان سروری بود که آنها صدایش کرده بودند پس باید اجازه میدادند ایمانشان با اطاعت به اثبات رسد.” (موریسن)
- “خداوند همیشه این نوع ایمان را تحسین میکند و از آن به عنوان ابزاری در دستان خود برای انجام معجزات بسیاری استفاده میکند. کسی که باور ندارد مگر اینکه دلیلی برای باورش داشته باشد ،هرگز نمیتواند جان خودش را نجات دهد. بزرگترین و قدرتمندترین دلیل برای باورِ ما این است که “خدا فرمان داده است”. (کلارک)
- آنها به راه افتادند و در میانۀ راه از جذام پاک شدند: از آنجایی که خداوند ایمان این جذامیان را شفا داد آنها توانستند در حالیکه همچنان مانند همان شخص قبلی به نظر میآمدند اما مانند یک انسان جدید قدم بردارند. باشد که خداوند همانگونه ایمان ما را برکت دهد.
- “همانطور که در مسیری که به ما حکم شده است، پیش میرویم، برکات اطاعت را تجربه خواهیم کرد. باشد که کلیسا از فرامین خداوند عیسی مسیح اطاعت کند و با اشتیاق ملتها را بشارت دهد و به پیش رود و در همین مسیر شفا یابد.” (موریسن)
2.(19-15) فقط یکی از آن ده جذامی برگشت و تشکر کرد.
یکی از آنها چون دید شفا یافته است، در حالی که با صدای بلند خدا را ستایش میکرد، بازگشت و خود را به پای عیسی افکند و او را سپاس گفت. آن جذامی سامِری بود. عیسی فرمود: «مگر آن ده تن همه پاک نشدند؟ پس نُه تن دیگر کجایند؟ آیا بهجز این غریبه، کسی دیگر بازنگشت تا خدا را سپاس گوید؟» سپس به او گفت: «برخیز و برو، ایمانت تو را شفا داده است.»
- یکی از آنها چون دید شفا یافته است، در حالی که با صدای بلند خدا را ستایش میکرد، بازگشت و خود را به پای عیسی افکند و او را سپاس گفت: فقط یکی از آنها بازگشت و تشکر کرد و او هم یک سامری بود. اگرچه او تنها کسی بود که نزد عیسی بازگشت اما با صدای بلند خدا ستایش میکرد.
- همۀ آن ده تن میخواستند مراسم مذهبی را بجا آوردند و نزد کاهن بروند. تنها یکی از آنها با حمد و ستایش صحیح لبریز شده بود. ” اعمال ظاهری مذهبی به اندازۀ کافی آسان و معمولی هستند اما شرایط درونی مساعد و محبت شکرگذاری که از قلب سرچشمه میگیرد چقدر کمیاب است! نُه نفر از قوانین اطاعت کردند و فقط یک نفر خدا را ستایش کرد.
- مگر آن ده تن همه پاک نشدند؟ پس نُه تن دیگر کجایند؟: عیسی آن نُه نفری که برای شکرگزاری بازنگشته بودند را از دست داد. او متعجب بود از اینکه آنها کجا هستند. همچنین او به عدم شکرگزاری ما نیز اشاره میکند.
- “سوالی که او در اینجا مطرح میکند، نشان میدهد که خدمت شکرگزاری چقدر برای او اهمیت دارد… شاید از اینکه خداوند این سوال را دائماً مطرح میکند تعجب کنید.” (موریسن)
- “عیسی به این موضوع دقت میکد گه چه تعداد از کسان یکع از او برکت یافتهاند، شروع به شکرگزاری میکنند.
- ما همیشه میتوانیم دلایلی برای شکرگزاری خداوند بیابیم. متیو هنری[1]مفسر معروف کتاب مقدس، در خاطراتش مینویسد روزی کیف پولش مورد سرقت قرار میگیرد و او تمام شب مشغول شکرگزاری بود برای اینکه:
- اول اینکه تا آن زمان هرگز مورد سرقت قرار نگرفته بود.
- دوم، اگرچه کیف پولش را از دست داد اما زندگیاش را از دست نداد.
- سوم، باوجود اینکه همه چیزی که در کیفش بود را از دست داده بود اما باز هم چیز زیادی را از دست نداده بود.
- و در آخر بخاطر اینکه او کسی بود که مورد سرقت قرار گرفته بود و کسی نبود که سرقت کرده بود.
- “در آخر، اگر برای عیسی کاری میکنیم و شاهد نجاتها هستیم ولی آنها آنطور که ما انتظار داریم تبدیل نمیشوند، نباید اجازه دهیم بخاطر این موضوع فروبریزیم. اگر دیگران خدا را ستایش نمیکنند، بیایید برای آنها غمگین باشیم ولی ناامید نباشیم. نجات دهنده میگوید: “آن نُه تن کجایند؟ همۀ آن ده جذامی شفا یافتند اما فقط یک نفر او را ستایش کرد. ما افراد نجات یافتۀ بسیاری را میشناسیم که به کلیسا نپیوستند؛ افراد نجات یافته بسیاری را میشناسیم که هرگز برای تعمید و یا شام خداوند پیش نیامدند. افراد بسیاری را میشناسیم که برکات بسیاری دریافت کردند اما به اندازۀ کافی محبت او را درک نکردند.” (اسپورژن)
- ایمانت تو را شفا داده است: برای این ده جذامی، شفایی عجیب و بینظیر اتفاق افتاد. وقتی عیسی این سخنان را به آن شخص گفت به کار خداوند در قلب انسان اشاره داشت. آن نُه جذامی دیگر نیز همۀ جسمشان شفا یافت اما هنوز قلبشان بیمار بود.
- آمدن ملکوت خداوند
1.(21-20) اگر میخواهید پادشاهی عیسی را بشناسید، نخست باید عیسی را بشناسید.
عیسی در پاسخ فَریسیان که پرسیده بودند پادشاهی خدا کی خواهد آمد، گفت: «آمدن پادشاهی خدا را نمیتوان با مشاهده دریافت، و کسی نخواهد گفت اینجا یا آنجاست، زیرا پادشاهی خدا در میان شماست.»
- عیسی در پاسخ فَریسیان که پرسیده بودند پادشاهی خدا کی خواهد آمد: میتوانیم تصور کنیم که یک فریسی با نیت نادرستی نزد عیسی آمد و از او خواست “پادشاهی مسیح را برقرار کند” در غیر اینصورت از ادعا کردن به اینکه مسیح است دست بردارد.
- در زمان عیسی، درست مانند زمان ما، مردم مشتاق آمدن مسیح بودند. آنها نبوتهای عهد عتیق که در مورد جلال آمدن مسیح بود را میدانستند؛ آنها چنین زندگی و زمینی را میخواستند.
- “هنگامیکه در زمان پسر انسان، خداوندمان بر روی زمین بود مردم او را نشناختند. این فریسی با ریشخند با عیسی و اطرافیانش سخن گفت و اظهار داشت اکنون زمانی است که پادشاهی خدا باید بیاید. با این سخنان در واقع داشت میگفت “آیا این همان پادشاهی موعود است؟ آیا ماهیگیران و کشاورزان، درباریان این پادشاهی هستند؟ آیا این روزها، همان زمانی است که پادشاهان و انبیا در انتظارش بودند؟” (اسپورژن)
- آمدن پادشاهی خدا را نمیتوان با مشاهده دریافت: عیسی بر این فریسی آشکار میسازد که پادشاهی خداوند را نمیتوان با پرسش خصومت آمیز از عیسی درک کرد. کلمۀ یونانی که در اینجا مشاهده ترجمه شده است به مفهوم “بررسی خصمانه” میباشد. عیسی به فریسیان گفت چشمان شکّاک و خصومت آمیز آنها قادر نخواهد بود پادشاهی خدا را ببیند و آن را دریافت کند.
- مطابق گفتۀ گلدنهایر، فعلی که از کلمۀ مشاهده گرفته میشود در عهد جدید و سپتواجت بسیار به کار رفته است و به معنی “مشاهدۀ خصمانه” میباشد.
- زیرا پادشاهی خدا در میان شماست: عیسی به آنها گفت پادشاهی خدا دقیقاً در میان آنهاست. میتوان عبارت در میان شما را “در بین شما” نیز ترجمه کرد. پادشاهی خداوند در میان آنها بود زیرا پادشاه در میان آنها بود.
- فریسیان نیز مانند افراد بسیار امروزی، خواستار آمدن پادشاهی خدا بودند. اما در حقیقت شما نمیتوانید این پادشاهی را بخواهید اما پادشاه را نپذیرید. “این فریسیان از او پرسیدند چه زمانی پادشاهی خدا ظهور میکند، درحالیکه پادشاهی خدا دقیقاً در همان زمان در میان آنها بود زیرا پادشاه آنجا حضور داشت.” (مورگان)
2.(24-22) پادشاهی عیسی بطور ناگهانی در زمان شاگردان به ظهور نرسید.
سپس به شاگردان گفت: «زمانی میآید که آرزو خواهید کرد یکی از روزهای پسر انسان را ببینید، امّا نخواهید دید. مردم به شما خواهند گفت: ”او اینجاست،“ یا ”او آنجاست.“ امّا در پی آنها مروید. زیرا همچنانکه صاعقه در یک آن میدرخشد و آسمان را از کران تا کران روشن میکند، پسر انسان نیز در روز خود چنین خواهد بود.
- زمانی میآید که آرزو خواهید کرد یکی از روزهای پسر انسان را ببینید، امّا نخواهید دید: اکنون روی سخنان عیسی با شاگردان است، عیسی به آنها گفت وقتی او این جهان را ترک کند، زمانهایی خواهد آمد که شاگردانش در دور و نزدیک در انتظار بازگشت او به سر خواهند برد.
- مردم به شما خواهند گفت: ”او اینجاست،“ یا ”او آنجاست.“: شیطان میداند چطور از این انتظار به نفع خود سود بجوید؛ عدۀ بسیاری ادعا خواهند کرد همان مسیحی هستند که میبایست قبل از بازگشت عیسی بیاید. ضروری است که آگاه باشیم تا این مسیحهای دروغین ما را فریب ندهند.
- امّا در پی آنها مروید: از زمانی که عیسی این سخنان را بیان کرد تا الان، در تمام این قرون، عدۀ بسیاری ادعا کردهاند که مسیح هستند و حتی پیروان خودشان را نیز دارند. عیسی به ما هشدار میدهد که در پی آنها نرویم بلکه باید آنها را نادیده بگیریم و به سخنان این افراد توجهی نداشته باشیم.
- دکتر چارلز فینبرگ[2]، محقق یهودی- مسیحی برجسته میگوید در تاریخ اسرائیل، از زمان مسیح، در حدود شصت و چهار مورد متفاوت مشاهده شده است که ادعا میکردند مسیح هستند.
- در گذشتهای نه چندان دور افرادی همچون دیوید کرش [3]، جیم جونز[4]، سان مایونگ مون[5] و عدۀ بسیار دیگری ادعا کردهاند مسیح موعود هستند. بسیاری از یهودیان ارتودکس تصور میکردند (و همچنان تصور میکنند) که بروکلین رابی[6] که مندل اسکنیرسون[7] نامیده شد، مسیح بوده است. حتی برای برخی مسیح موعود بودن، لزوماً نباید از ریشۀ یهودی میبود (مانند استالین و مائو[8]).
زیرا همچنانکه صاعقه در یک آن میدرخشد: در روز پسر انسان، همۀ ما پیروزی مسیح را خواهیم دید بطوریکه همه متوجه آن خواهند شد زیرا مانند صاعقه در یک آن در آسمان خواهد درخشید. آنانی که ادعا میکنند مسیح بازگشته است و یا در روز پسر انسان بازخواهد گشت، به نوعی در اشتباه هستند.
3.(25) پادشاهی عیسی تا زمانی که او کارش را بر روی زمین تمام نکند، نمیتواند بیاید.
امّا نخست میباید رنج بسیار کشد و از سوی این نسل طرد شود.
- امّا نخست میباید رنج بسیار کشد: بسیاری از پیروان عیسی تمایل داشتند که او مصلوب نشود و مستقیماً پادشاهی او برقرار شود. اما پادشاهی خداوند تا وقتی او بر روی صلیب نرود و مصلوب نشود، نمیتواند بیاید.
- چرا عیسی همان کسی است که پادشاهی و سلطنت میکند؟ زیرا او کلامش را به انجام رسانیده است وما خوانده شدهایم به همین طریق او را پیروی کنیم. عیسی گفت: «هر که میخواهد نخستین باشد، باید آخرین و خادم همه باشد.» (مرقس 35:9) او همچنین میگوید ” امّا در میان شما چنین نباشد. هر که میخواهد در میان شما بزرگ باشد، باید خادم شما شود.” (متی 26:20)
- ممکن است گفته شود که عیسی میتواند یکبار دیگر در جلال بیاید زیرا یکبار با فروتنی و اطاعت به سمت مرگ رفت.
- میباید رنج بسیار کشد و از سوی این نسل طرد شود: قدرت و قاطعیت این جمله قابل توجه است.
- عیسی میباید رنج بسیار کشد و … طرد شود.
- عیسی میباید رنج بسیار کشد و … طرد شود.
- عیسی میباید رنج بسیار کشد و … طرد شود.
- از سوی این نسل: متأسفانه باوجود اینکه پیروزی کامل پادشاهی عیسی در انتظار ظهور است اما رنجهای او قبل از ظهور این پیروزی از طریق این نسل به وقوع پیوست.
4.(30-26) آمدن پادشاه با شگفتی بسیار همراه خواهد بود
روزهای پسر انسان همچون روزهای نوح خواهد بود. مردم میخوردند و مینوشیدند و زن میگرفتند و شوهر میکردند تا آن روز که نوح به کشتی درآمد. آنگاه سیل برخاست و همه را هلاک کرد. در زمان لوط نیز چنین بود. مردم سرگرم خوردن و نوشیدن و خرید و فروش و زراعت و عمارت بودند. امّا روزی که لوط از سُدوم بیرون آمد، آتش و گوگرد از آسمان بارید و همه را هلاک کرد. روز ظهور پسر انسان نیز به همینگونه خواهد بود.
- همچون روزهای نوح: عیسی با تشبیه کردن زمانهای آخر به زمانهای نوح، توضیح میدهد که روال عادی زندگی تا آن زمان در حال جریان خواهد بود. مردم به خوردن و نوشیدن مشغول خواهند بود و ازدواج خواهند کرد.
- “زمانی که نوح و خانوادهاش وارد کشتی شدند، زندگی طبق روال عادی پیش میرفت تا اینکه طوفان (kataklysmos) آمد و همه چیز را نابود کرد (مراجعه شود به 7:7، 10، 21، اول پطرس 20:3).” (پیت)
- در زمان لوط نیز چنین بود: در زمان لوط نیز یک روز صبح طوفان شد و سدوم و عموره را نابود کرد (پیدایش 15:19-25) روز قبل از این طوفان، برای مردم سدوم همه چیز عادی به نظر میرسید.
- روز ظهور پسر انسان نیز به همینگونه خواهد بود: عیسی میگوید درست همانطور که قبل از طوفان نوح و نابودی سدوم و عموره به نظر میرسید زندگی روال عادی خودش را میپیماید، زمانی هم که او ظهور میکند همه چیز در حالت عادی به سر میبرد.
- عیسی نگفت همه چیز در دنیا خوب خواهد بود و یا هیچ بحرانی وجود نخواهد داشت. باوجود اینکه شرایط قبل از طوفان نوح و نابودی سدوم و عموره وحشتناک بود ، اما شرارت در حد طبیعی و عادی بود.
- بطور قابل ملاحظهای، متون مختلف دیگری در کتاب مقدس وجود دارد که به نظر میرسد نشان میدهد عیسی زمانی به زمین بازمیگردد که زندگی در روال عادی ادامه دارد. برخی از این متون عبارتند از:
- زیرا در آن زمان چنان مصیبت عظیمی روی خواهد داد که مانندش از آغاز جهان تا کنون روی نداده، و هرگز نیز روی نخواهد داد. (متی 21:24).
- آنگاه پادشاهان زمین و بزرگان، و سپهسالاران و دولتمندان و قدرتمندان، و هر غلام و هر آزادمردی در غارها و در میان صخرههای کوهها پنهان شدند. آنان خطاب به کوهها و صخرهها میگفتند: بر ما فرود آیید و ما را از روی آن تختنشین و از خشم بره فرو پوشانید. (مکاشفه 15:6- 16)
- بخاطر شرایط جهان قبل از ظهور عیسی که در این متون توصیف شده است، منطقی است که بگوییم، بازگشت عیسی دو جنبۀ مشخص دارد که با دورههای زمانی مشخص از یکدیگر جدا شدهاند.
- درست مانند زمان لوط و نوح، عیسی زمانی میآید که برخی از قضاوت رهایی مییابند و برخی دیگر در قضاوت و داوری خواهند آمد.
- کلمهای که در اینجا ظهور apokalyptetai ترجمه شده است- در دستور زبان مدرن امروزی به مفهوم آخرالزمانی است، اما در یونانی باستان به مفهوم آشکار شدن و یا مکاشفه است.
5.(33-31) آمادگی برای بازگشت مسیح با دوری جستن از دنیا
در آن روز، کسی که بر بام خانهاش باشد و اثاثیهاش در درون خانه، برای برداشتن آنها فرود نیاید. و آن که در مزرعه باشد نیز به خانه بازنگردد. زن لوط را به یاد آرید! هر که بخواهد جان خویش را حفظ کند، آن را از دست خواهد داد، و هر که جان خویش را از دست بدهد، آن را محفوظ خواهد داشت.
- در آن روز، کسی که بر بام خانهاش باشد و اثاثیهاش در درون خانه، برای برداشتن آنها فرود نیاید: وقتی طوفان نوح آمد، کسی نمیتوانست تصور کند که مردم بیهوده برای حفظ اموال فانی خود تلاش میکنند در حالیکه خودشان به زودی نابود میشوند. بنابراین اگر کسی برای بازگشت مسیح آماده باشد پس نباید نگران چیزهای مادی که از آنها باید بگذرد، باشد. قلب او نباید پیش چیزهایی که درون خانهاش دارد، باشد بلکه بر آسمان باید متمرکز باشد.
- به خانه بازنگردد. زن لوط را به یاد آرید!: از آنجایی که همسر لوط از خدا نااطاعتی کرد و به پشت سرش یعنی سدوم نگاه کرد- احتمالاً با پشیمانی و شاید با اشتیاق- با وجود آنکه او و خانوادهاش از داوری رهایی یافته بودند اما او به ستون نمک تبدیل شد. عیسی در اینجا به پیروانش هشدار میدهد که پشت سر و به دنیای در حال نابودی و داوری نگاه نکنند، بلکه چشمان خود را بر نجاتی که پیش رویشان قرار دارد، بدوزند.
- زن لوط را به یاد آرید!: “کلمهای که اینجا عیسی مورد استفاده قرار داده و “به یاد آوردن” ترجمه شده است، به مفهوم “توجه کردن و یا درس گرفتن” میباشد.” (پیت) در اینجا میتوانیم گناه زن لوط را در سه جنبه ببینیم.
- همسر لوط برای رفتن تردید داشت. موسی به این موضوع اشاره میکند که او به پشت سر نگاه کرد و به ستون نمک تبدیل شد (پیدایش 26:19). او قبل از اینکه به پشت سرش نگاه کند، برای رفتن تردید داشت و هنگامی که لوط و دخترانش میخواستند از داوری سدوم فرار کنند، او آنها را معطل کرده بود.
- همسر لوط به کلام خدا اعتماد نداشت و از آن اطاعت نکرد. آن فرشته بطور خاص به آنها گفته بود که باید خیلی سریع آنجا را ترک کنند و نباید معطل کنند، حتی نباید به پشت سر نگاه کنند. (پیدایش 17:19).
- همسر لوط به چیزی که به او گفته شده بود باید آن را ترک کند، نگاه کرد. بعد از آن تردید و معطلی، به پشت سرش نگاه کرد. “او به پشت سرش نگاه کرد و با این کار ثابت کرد که در قلبش به اندازه کافی آمادگی سرپیچی از فرمان خدا را دارد و همین امر زندگی او را به خطر انداخت، او به این جهان محکوم و ملعون از روی دلبستگی و علاقه نگاهی انداخت و همین نگاه مختصر باعث نابودی او شد.” (اسپورژن)
- زن لوط: “شاید او از روی کنجکاوی و یا شاید از روی حسرت برگشت و به پشت سرش نگاه کرد. ما انسانها به سختی از دلبستگیهای این دنیا چشم میپوشیم و دل خود را از آن جدا میکنیم.” (تراپ)
- اسپورژن به داستان غم انگیز همسر لوط اشاره میکند و میگوید: “آن اتفاق ناگوار در دروازۀ شهر صوعر برای او رخ داد. اوه اگر قرار است من ملعون شوم بهتر است به همراه گروهی از افراد بت پرست بی خدا نابود شوم و یکی از آنها باشم نه اینکه بر دروازههای بهشت نابود شوم زیرا که این بسیار دردناک است.” (اسپورژن)
6.(36-34) وقتی عیسی بازگشت کند، برخی ناگهان ربوده خواهند شد و برخی واگذاشته خواهند شد.
به شما میگویم، در آن شب از دو تن که بر یک بسترند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد. و از دو زن که با هم دستاس میکنند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد. [نیز از دو مرد که در مزرعهاند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد.]»
- در آن شب از دو تن که بر یک بسترند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد: این متن غالباً برای مفهوم ربوده شدن به کار میرود، اتفاقی که در زمان بازگشت مسیح برای پیروانش رخ میدهد آن هم در حالیکه به نظر میرسد مردم دنیا در حال ادامه دادن به زندگی عادی خود هستند. (لوقا 26:17-30).
- این متن کتاب مقدس که بطور واضح این اتفاق را توصیف میکند و کلمۀ “ربوده شدن” را برای آن به کار میبرد این کلمه در اول تسالونیکیان 16:4-18 نیز به کار رفته است ” زیرا خداوند، خود با فرمانی بلند آواز و آوای رییس فرشتگان و نفیر شیپور خدا، از آسمان فرود خواهد آمد. آنگاه نخست مردگان در مسیح، زنده خواهند شد. پس از آن، ما که هنوز زنده و باقی ماندهایم، با آنها در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا ملاقات کنیم، و بدین گونه همیشه با خداوند خواهیم بود. پس بدین سخنان یکدیگر را دلداری دهید.”
- به نظر میرسد (یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد) این جمله، توصیف کننده این پدیده است که در اول تسالونیکیان 16:4-18 گفته شده است ” با آنها در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا ملاقات کنیم.”
- یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد: از آنجایی که این اتفاق زمانی رخ میدهد که زندگی عادی در جریان است (از دو تن که بر یک بسترند… و از دو زن که با هم دستاس میکنند… نیز از دو مرد که در مزرعهاند،) در اینجا تأکید بر اشتیاق است. عیسی بطور ناگهانی و در زمانی که هیچ کسی انتظار ندارد، خواهد آمد.
- این متن با متن قبلی دربارۀ نوح و لوط ارتباط دارد. ” نوح و لوط برگرفته شدند، آنها از داوری که باعث نابودی در آن زمان شده بود، رهایی یافتند.” (پیت)
- از دو تن که بر یک بسترند… و از دو زن که با هم دستاس میکنند: این کلام عیسی احتمالاً به این حقیقت اشاره دارد که این اتفاق زمانی رخ خواهد داد که در یک قسمت زمین شب است و در قسمت دیگر روز، در یک زمان واحد، برخی در خواب به سر میبرند و برخی دیگر در مزرعه در حال کار هستند. عیسی برای پیروانش در سراسر زمین در یک لحظه خواهد آمد.
- “آیه 36 در نسخههای خطی یونانی وجود ندارد… و بعداً در متن کتاب مقدس اضافه شده است. ممکن است توسط یک کاتب با استناد بر متی 40:24 اضافه شده باشد.” (پیت)
7.(37) همۀ این وقایع زمانی رخ خواهد که داوری خدا فرارسد.
پرسیدند: «کجا، ای خداوند؟» پاسخ گفت: «هرجا لاشهای باشد، لاشخوران در آنجا گرد میآیند!»
- کجا، ای خداوند؟: شاگردان میخواستند در مورد مکاشفۀ عیسی بیشتر بدانند و همچنین میخواستند بدانند رهایی از این داوری در کجا اتفاق خواهد افتاد. همانطور که آنها به اورشلیم نزدیکتر میشدند و به شهر صهیون میرسیدند، ممکن بود نگران این امر میشدند که این اتفاق خیلی زود اتفاق خواهد افتاد.
- هرجا لاشهای باشد، لاشخوران در آنجا گرد میآیند!: این یک عبارت دشوار است. ممکن است از آرایهها و یا صنایع ادبی خاصی استفاده شده باشد و به این مفهوم باشد که “وقتی زمان داوری فرارسد، قطعاً داوری انجام خواهد شد.”
- “این جمله به سادگی به این مفهوم است که چیزی که قرار است اتفاق بیفتد، وقتی شرایط لازم محقق شود، به انجام خواهد رسید.” (بارکلی) “هنگامی که وقت داوری فرا رسد، داوری حتما به وقوع خواهد پیوست.” (گلدنهایز)
- برخی معتقدند در زمان حاضر شرایط برای مکاشفۀ عیسی مهیا شده است، هم برای رهایی قوم خدا و هم برای داوری جهانی که او را رد کرده است. ممکن است با اطمینان بگوییم: کتاب مقدس شرایط خاص سیاسی، اقتصادی، روحانی، اجتماعی و نظامیای را توصیف میکند که مشخصۀ زمانهای قبل از بازگشت مسیح است. منطقی است که بگوییم این شرایط هم اکنون در دنیا حاکم است.