لوقا 11- تعالیم و هشدارهای عیسـی
- تعلیم دعا
1.(1) درخواستی از طرف شاگردان: ای سرور ما، دعا کردن را به ما بیاموز.
روزی عیسی در مکانی دعا میکرد. چون فارغ شد، یکی از شاگردانش به او گفت: “ای سرور ما، دعا کردن را به ما بیاموز، همانگونه که یحیی به شاگردانش آموخت.”
- روزی عیسی در مکانی دعا میکرد: عیسی مطابق عادتش مشغول دعا بود وقتی فارغ شد، شاگردان از او درخواستی کردند- شاگردان صبر کردند دعای عیسی تمام شود. آنها ایستاده بودند و او را تماشا میکردند و قدرت دعای او را میدیدند، تا دعایش به پایان رسد.
- ای سرور ما، دعا کردن را به ما بیاموز: در تماشا کردن دعای عیسی چیزی وجود داشت که باعث شد شاگردان از عیسی بخواهند به آنها یاد بدهد مانند او دعا کنند. چیزی جذاب در زندگی دعایی عیسی وجود داشت و طریقی که او دعا میکرد، رابطۀ او را با خدای پدر نشان میداد.
- حتی مانند رسولان، نیاز داریم عیسـی طرز دعا را به ما تعلیم دهد. دعا بقدری ساده است که حتی یک بچۀ کوچک هم میتواند دعا کند اما بقدری هم عظیم است که درمورد قدرتمندترین مرد خدا هم نمیتوان گفت حقیقتاً به دعا تسلط داشته است.
- “در دعاست که وعدهها، آمدن ملکوت و جلال خدا برای مکاشفۀ کاملش در انتظار تحقق هستند… عیسـی هرگز به شاگردانش تعلیم نداد چطور موعظه کنند اما طرز دعا را به آنها تعلیم داد. او دربارۀ اینکه برای موعظۀ خوب به چه چیزی نیاز دارند، زیاد سخن نگفت اما بیشتر درمورد دعای نیکو و موثر صحبت کرد. دانستن چگونگی صحبت به خدا، بیش از چیزی است که درمورد صحبت با مردم میدانیم. در صحبت با مردم قدرتی وجود ندارد اما در صحبت با خدا، قدرت او مقدم است.” (مورای)
- ای سرور ما، دعا کردن را به ما بیاموز: بطور مستقیم میتوان گفت درخواست آنها یاد گرفتن طرز دعا نبود، بلکه دعا کردن بود. بزرگترین مشکل ما این نیست که به یک تکنیک خاص تسلط پیدا کنیم (اگرچه این امر ممکن است مفید باشد)، بزرگترین نیاز ما این است که به سادگی دعا کنیم و هرچه بیشتر دعا کنیم.
- همانطور که بعدها پولس رسول در رسالۀ افسسیان 18:6 مینویسد: ” و در همه وقت، با همه نوع دعا و تمنا، در روح دعا کنید و برای همین بیدار و هوشیار باشید و پیوسته با پایداری برای همۀ مقدسین دعا کنید.”
- ظاهراً یحیای تعمید دهنده به شاگردانش چیزهایی در مورد دعا آموخت؛ شاگردان میخواستند از معلمشان بیشتر بیاموزند.
2.(4-2) الگوی دعا
به ایشان گفت: “هرگاه دعا میکنید، بگویید:
”ای پدر،
نام تو مقدّس باد،
پادشاهی تو بیاید،
ارادۀ تو چنانکه در آسمان انجام میشود،
بر زمین نیز به انجام رسد.
نان روزانۀ ما را هر روز به ما عطا فرما.
گناهان ما را ببخش،
زیرا ما نیز همۀ قرضداران خود را میبخشیم.
و ما را در آزمایش میاور.“
- هرگاه دعا میکنید، بگویید: عیسی قبلاً نیز در شرایطی دیگر این دعای اصولی را تعلیم داده بود (متی 9:6-13). در حقیقت تکرار این موضوع در اینجا، اهمیت آن را نشان میدهد. این حقیقت که او دقیقاً همان اصول را که در متی ذکر کرده بود را دوباره در اینجا تکرار نکرد، نشان میدهد که این اصول نباید به عنوان یک رسم دقیق یا فرمول جادویی مورد استفاده قرار بگیرد.
- این دعا به دلیل سادگی و کوتاهی قابل توجه است؛ قدرت شگفت انگیز دعا در سادگی آن است. رابیها اینطور میگویند: “هرچقدر دعا طولانیتر باشد، بیشتر شنیده میشود.” و “هرچقدر صالحان دعایشان را طولانیتر کنند، دعای آنها بیشتر شنیده میشود.” یک دعای معروف یهودی اینطور شروع میشود: “نام او مقدس، مبارک، پرجلال، متعالی، ستوده، مکرم باد.”
- وقتی سعی میکنیم با کلمات بسیارمان خدا را تحت تأثیر قرار دهیم درحقیقت انکار میکنیم که خدا، پدری مهربان و درعین حال قدوس است. ما باید مطابق جامعه 2:5 رفتار کنیم ” زیرا خدا در آسمان است و تو بر زمینی. پس سخنانت اندک باشد.”
- ای پدر: این روش دعا به ما نشان میدهد وقتی به حضور خدا میخواهیم برویم، باید همچون پدر نزد او برویم. این موضوع ما را آگاه میسازد که به چه کسی دعا میکنیم، وقتی در دعا به یاد میآوریم که او پدر اسمانی ماست، درحقیقت رابطه و جایگاه ویژهای که در حضور او داریم را به یاد میآوریم. برای یهودیانِ آن زمان بسیار غیرعادی بود که خدا را ” پدر” بخوانند زیرا این نام بسیار صمیمی و نزدیک به نظر میآید.
- “هیچ گواه و مدرکی وجود ندارد که نشان دهد قبل از عیسی، کسی خدا را به این نام خوانده باشد.” (کارسون)
- خداوند قادر مطلق بر جهان است، او خدای خالق، خدای پادشاه است و روزی همه چیزرا داوری خواهد کرد اما با وجود همۀ اینها او برای ما پدر است.
- او پدر ماست، اما پدر آسمانی ماست. وقتی میگوییم “پدر آسمانی”، قدوسیت و جلال خدا را به یاد میآوریم. او پدر ماست اما پدر آسمانی. وقتی میگوییم “ای پدر ما که در آسمانی” در حقیقت میگوییم:
- او خدای عظیم و پادشاه است: “ای یهوه، خدای پدران ما، آیا تو در آسمان خدا نیستی؟ تو بر تمامی ممالکِ قومها فرمان میرانی. قدرت و توانایی در دست توست و کسی را یارای ایستادگی در برابر تو نیست.” (دوم تواریخ 6:20)
- خدای ما در آسمان است، او هرآنچه را که بخواهد، به انجام میرساند. (مزامیر 3:115)
- خداوند در معبد مقدس خویش است؛ خداوند بر تخت خود در آسمان است. چشمان او مینگرد، پِلکهای او بنیآدم را میآزماید.” (مزامیر 4:11)
- این دعایی است که بر جمع تأکید دارد؛ عیسی گفت “ای پدر ما” و نگفت “ای پدرم”. “تمام این دعا، اجتماعی است. ضمیر مفرد در این دعا وجود ندارد. انسان به حضور خدا میرود و سپس مانند عضوی از یک خانوادۀ بزرگ دعا میکند.” (مورگان)
- نام تو مقدّس باد: مقدس به معنی جدا شده، است. هیچ کس مانند خدا نیست و او کاملاً منحصر بفرد است- نه به عنوان یک شخص بهتر یا قهرمان. نام، به معنی همۀ شخصیت خداست، همۀ وجود او، مقدس است.
- “نام، در دوران باستان، بیش از چیزی بود که ما امروزه آن را درک میکنیم. نام، همۀ شخصیت شخص را نشان میداد و همه چیز را درمورد آن شخص بیان میکرد.” (موریس)
- نام تو مقدس باد، پادشاهی تو بیاید. ارادۀ تو چنانکه در آسمان انجام میشود، بر زمین نیز به انجام رسد: اینگونه دعا به ما اشتیاق برای جلال خدا را نشان میدهد. نام، ملکوت و ارادۀ او باید اولیت نخست ما باشد.
- هرکسی میخواهد از شهرت و نام خودش محافظت کند. ولی ما باید در برابر تمایل اولویت قرار دادن حفاظت و بالا بردن خودمان مقاومت کنیم و نام، اراده و ملکوت خدا را در اولویت خودمان قرار دهیم. این امر نشان میدهد که دعا وسیلهای برای دریافت درخواستهایمان از خدا نیست بلکه طریقی است که ارادۀ خدا در ما و در دنیای اطرافمان به انجام میرسد.
- عیسی از ما میخواهد که با این اشتیاق دعا کنیم که ارادۀ خدا بر زمین انجام شود. در آسمان هیچ نااطاعتی و هیچ مانعی در برابر ارادۀ خدا وجود ندارد؛ اما بر روی زمین بیاطاعتی و موانع بسیار در برابر ارادۀ او وجود دارد. شهروندان ملکوت عیسی خواهند دید که ارادۀ او مانند آسمان بر روی زمین انجام خواهد شد.
- ممکن است کسی در حالات و شرایط مختلف بگوید “ارادۀ تو انجام شود” ولی این سخن را از روی نارضایتی و اعتقاد به جبری بودن سرنوشت بگوید: “تو به هر حال ارادهات را انجام خواهی داد و من هم هیچ کاری نمیتوانم کنم. ارادۀ تو انجام میشود اما من آن را نمیخواهم.” و یا ممکن است این سخن را با قلبی پر از محبت و اعتماد بگوید، “ارادهات انجام شود، زیرا میدانم بهترین است. هرجا که نمیتوانم ارادهات را بپذیرم یا قبول کنم مرا تغییر بده.”
- “او که این دعا را به ما تعلیم داد، خودش آن را تا بی حدترین مفهوم به کار برد. وقتی که عرق خون از پیشانیاش جاری شد، وقتی که همۀ ترسها و اضطرابهای بشر بر او لرزه انداخت، او با ارادۀ پدر مخالفت نکرد بلکه سرش را پایین آورد و با درد گفت “نه به خواست من بلکه به ارادۀ تو” (اسپورژن)
- ممکن است کسی بگوید چرا خدا از ما میخواهد دعا کنیم که ارادۀ او انجام شود، مگر خودش قادر نیست ارادهاش را به انجام رساند؟ خدا قادر است بدون دعا و عمل ما ارادهاش را انجام دهد ولی او ما را دعوت به شراکت میکند تا با دعا، اعمال و قلبمان با او همکاری کنم و در انجام ارادۀ او بر زمین سهیم باشیم.
- “در آسمان همه با شادی و بطور کامل از ارادۀ خدا اطاعت میکنند، بدون هیچ نشانی از بیایمان. ایمانداران نیز باید دعا کنند که چنین شرایطی بر زمین مستولی شود.” (گلدنهایز)
- برخی، تثلیث را در این درخواستها میبینند. پدر، منشاء همۀ قدوسیت است؛ عیسی ملکوت خدا را بر ما میآورد؛ و روح القدس ارادۀ خدا را درون ما و میان ما به انجام میرساند.
- برخی نیز سه چیز مهم را در این سه درخواست میبینند. دعا کردن به پدر، مستلزم ایمان است زیرا کسی که نزد خدا میآید باید به وجود او ایمان داشته باشد. دعای پادشاهی تو بیاید مستلزم امید است زیرا باید اطمینان داشته باشیم که پادشاهی او در کمال میآید. دعای ارادۀ تو به انجام رسد مستلزم محبت است زیرا محبت مُشوق ما برای اطاعت ارادۀ کامل خداست.
- نان روزانۀ ما را هر روز به ما عطا فرما: این طرز دعا به ما نشان میدهد که باید آزادانه نیازهایمان را نزد خدا ببریم. ارادۀ او شامل تدارک برای نیازهای روزانۀ ما، بخشش و قوت در رویارویی با آزمایشها نیز میشود.
- وقتی عیسی دربارۀ نان صحبت میکند، منظورش نان حقیقی است و به مفهوم تدارکات روزانه میباشد. الهیدانان اولیه این کلمه را یک تمثیل میدانستند زیرا نمیتوانستند تصور کنند عیسی در چنین دعای عظیمی از یک موضوع روزمره مانند نان سخن بگوید، بنابراین میگفتند نان، اشاره دارد به مشارکت، به شام خداوند. برخی هم تصور میکردند اشاره دارد به خود عیسای مسیح به عنوان نان حیات. برخی هم فکر میکنند به کلام خدا به عنوان نان روزانه اشاره دارد. کلوین به درستی دربارۀ چنین تعابیری گفت، این افراد نمیتوانند اشتیاق خدا را به امور روزمره ببینند: “این طرز فکر کاملاً پوچ و بیمعنی است.” خداوند به امور هر روزۀ ما اهمیت میدهد و ما هم باید برای این امر دعا کنیم.
- با این وجود این دعای برای نان روزانه است نه انباری از نان. “این دعایی است برای نیازهایمان، نه زیادهخواهی هایمان. تدارک برای یک روز است و انعکاسی از سبک زندگی بسیاری از کارگران قرن اول است که روزانه دستمزد میگرفتند و اگر کسی برای چند روز بیمار میشد آنگاه زندگیاش بسیار سخت میشد.” (کارسون)
- گناهان ما را ببخش، زیرا ما نیز همۀ قرضداران خود را میبخشیم: همانطور که به نان روزانه نیاز داریم، به بخشش روزانه نیز نیاز داریم اما اغلب اوقات نیاز به غذا را بیشتر احساس میکنیم، ولی به هرحال نیاز به بخشش یک نیاز واقعی است خواه آن را احساس کنیم خواه احساس نکنیم.
- “همانطور که نان، اولین نیاز جسم است، بخشش نیز اولین نیاز روح است.” (مورای)
- عیسی از گناهان به عنوان قرض یاد میکند. شخص گناهکار، به خدا مقروض است. “قرض در اینجا به مفهوم گناه به کار رفته است و از آنجایی که گناهان ما بسیار است، اینجا به عنوان قرض خوانده شده است. خدا انسان را آفرید تا در جلال او زندگی کند و به او یک قانون داد تا در آن قدم بردارد و اگر برای جلال خدا کاری انجام ندهد آنگاه عدالت الهی باعث میشود به خدا مقروض شود.” (کلارک)
- زیرا ما نیز… میبخشیم: شخصی که بخشیده شده است، خودش نیز دیگران را میبخشد.
- ما را در آزمایش میاور: بطور لغوی به معنی امتحان است و لزوماً همیشه به معنی وسوسه برای انجام گناه و شرارت نیست. خداوند وعده داده است که ما را از آزمایشهایی که بیش از توانمان است، حفظ کند (اول قرنتیان 13:10).
- “خدا کسی را با بدی وسوسه نمیکند (یعقوب 13:1) بلکه اجازه میدهد فرزندانش از دورۀ آزمایشها عبور کنند. شاگردان از ضعف خودشان آگاه هستند و نباید منتظر چنین آزمایشهایی باشند، آنها باید دعا کنند تا در معرض موقعیتهایی که آسیب پذیر هستند قرار نگیرند.” (فرانس)
- “کسی که دعا میکند خداوند او را در آزمایش نیاورد ولی بعد خودش به سمت وسوسه و آزمایش میرود، درحضور خدا دروغگو است… بسیار شرم آور است که شخصی دعا کند «ما را در آزمایش میاور» اما به مکانهای تفریحی برود که اصول غیراخلاقی در آنجا حاکم است.” (اسپورژن)
- اگر حقیقتاً دعا میکنیم که “ما را در آزمایش میاور” خودمان نیز باید به دور از وسوسه و آزمایش زندگی کنیم. به این معنی که:
- هرگز به قدرت خودمان مغرور نشویم.
- هرگز مشتاق آزمایش نباشیم.
- هرگز به سمت وسوسه نرویم.
- هرگز باعث لغزش دیگران نشویم.
- اندرو مورای از این دعا به عنوان “کلاس دعا” یاد میکند و با محوریت این موضوع، کتابی تحت عنوان “با مسیح در کلاس دعا” نوشته است. او در این کتابی دعای جالبی را برای شاگردان جدید کلاس دعای عیسی مینویسد:
ای خداوند متبارک! که در دعا ساکن هستی، به من یاد بده چطور دعا کنم، یاد بده چطور در دعا زندگی کنم. تو دوست داری در دعا مرا در جلال آسمانت شریک کنی، پس باید بدون وقفه دعا کنم و مانند یک کاهن همیشه در حضور تو بایستم.
خداوند عیسی! امروز نام مرا در میان کسانی که اعتراف میکنند نمیدانند چطور باید دعا کنند ثبت کن و بطور خاص از تو میخواهم طرز دعا را به من تعلیم دهی. ای خداوند! به من یاد بده در این تعلیم صبور باشیم و با تو منتظر بمانم تا در دستان تو پرورش یابم. کمک کن تا به نادانی خود پی ببرم و نیازم را به قدرت دعا و روح القدس که روح دعا است احساس کنم، کمک کن تا افکاری را که به من میگویند همه چیز را میدانم از خودم دور کنم. مرا بر روی زانوهایم بیاور، مرا تعلیم پذیر و فقیر در روح بساز.
ای خداوند مرا با این اطمینان پر ساز که با معلمی همچون تو، طرز دعا را یاد میگیرم. در این اطمینان که به تو عیسی به عنوان یک معلم دارم، میدانم که تو همیشه به پدر دعا میکنی و با دعاهایت بر کلیسا و بر این جهان حکمرانی میکنی، پس از هیچ چیزی نمیترسم، بیشتر از آن چیزی که نیاز دارم اسرار دعا در جهان را بدانم، تو برایم آشکار میسازی، تو به من یاد میدهی که چطور در ایمان قوی باشیم و خدا را جلال دهم.
ای خداوند متبارک! تو نمیگذاری شاگردت که به تو اعتماد کرده، شرمنده شود، مر از فیض خودت ناامید نمیکنی بلکه با فیضت شرم مرا میپوشانی. آمین.
3.(8-5) دعای با دلیری و ایستادگی
سپس به ایشان گفت: “کیست از شما که دوستی داشته باشد، و نیمهشب نزد وی برود و بگوید: ”ای دوست، سه عدد نان به من قرض بده، زیرا یکی از دوستانم از سفر رسیده، و چیزی ندارم تا پیش او بگذارم،“ و او از درون خانه جواب دهد: ”زحمتم مده. در قفل است، و فرزندانم با من در بسترند. نمیتوانم از جای برخیزم و چیزی به تو بدهم.“ به شما میگویم، هرچند بهخاطر دوستی برنخیزد و به او نان ندهد، بهخاطر آبرو بر خواهد خاست و هرآنچه نیاز دارد به او خواهد داد.
- کیست از شما که دوستی داشته باشد، و نیمهشب نزد وی برود: طبق رسوم آن زمان، همۀ اعضای خانواده با یکدیگر در یک خانه که فقط شامل یک اتاق بود زندگی میکردند. در یک سوی خانه، قسمتی از کف خانه، بلندتر از سطح زمین بود و همۀ اعضای خانواده آنجا میخوابیدند؛ و پایین روی زمین، حیوانات آنها مانند گاو، گوسفند، بز و… میخوابیدند. امکان نداشت کسی بدون ایجاد مزاحمت برای همۀ اهل خانه بتواند وارد خانه شود.
- بهخاطر آبرو بر خواهد خاست و هرآنچه نیاز دارد به او خواهد داد: این مرد جسارت بسیاری به خرج داده که توانسته این چنین بیشرمانه، نیمه شب به در خانۀ دوستش برود و از او نان درخواست کند؛ این امر نشان میدهد که او به شدت هم نان میخواسته و هم به آن احتیاج داشته است.
- خدا اغلب منتظر ایستادگی غیورانۀ ما در دعا میماند. البته نباید تصور کنیم خدا تمایلی ندارد و باید با اصرار او را ترغیب کنیم. ایستادگی ما خدا را تغییر نمیدهد بلکه ما را تغییر میدهد و درونمان قلب و اشتیاق برای آن چیزی که خدا میخواهد، شکل میگیرد.
4.(13-9) دعایی همچون فرزندان
“پس به شما میگویم، بخواهید که به شما داده خواهد شد؛ بجویید که خواهید یافت؛ بکوبید که در به رویتان گشوده خواهد شد. زیرا هر که بخواهد، به دست آورد؛ و هر که بجوید، یابد؛ و هر که بکوبد، در به رویش گشوده شود. کدامیک از شما پدران، اگر پسرش از او ماهی بخواهد، ماری بدو میبخشد؟ یا اگر تخممرغ بخواهد، عقربی به او عطا میکند؟ حال اگر شما با همۀ بدسیرتیتان میدانید که باید به فرزندان خود هدایای نیکو بدهید، چقدر بیشتر پدر آسمانی شما روحالقدس را به هر که از او بخواهد، عطا خواهد فرمود.”
- بخواهید که به شما داده خواهد شد؛ بجویید که خواهید یافت؛ بکوبید که در به رویتان گشوده خواهد شد: در این آیه به ما گفته شده است که از خواستن، جوییدن و کوبیدن دست نکشیم. “هر سه فعلی که در اینجا به کار برده شده است، استمراری هستند: عیسی دربارۀ کاری که انجام میشود و سپس تمام میشود صحبت نمیکند بلکه او دربارۀ استمرار و تکرار صحبت میکند.” (موریس)
- این توصیفات دربارۀ جدّیت و شدّت صحبت میکنند، بیشتر مواقع دعاهای ما فقط آرزوهایی هستند که به آسمان بلند میشوند و دعای واقعی نیستند.
- کدامیک از شما پدران، اگر پسرش از او ماهی بخواهد، ماری بدو میبخشد؟: هر پدر انسانی دوست دارد که به فرزندانش برکت دهد و اگر فرزندش چیزی نیکو از او درخواست کند او به فرزندش در پاسخ این درخواست چیز شرارتآمیزی نمیدهد. اگر ما باوجود اینکه انسان هستیم اینگونه رفتار میکنیم، چقدر بیشتر خداوند با چیزهایی نیکو به ما پاسخ خواهد داد -حتی باوجود اینکه گاهی اوقات اینطور به نظر نمیرسد.
- عیسی به اتهام همکاری با شیطان و درخواست آیات، پاسخی حکیمانه میدهد
1.(16-14) برخی عیسی را به همکاری با شیطان متهم میکنند؛ برخی دیگر هم از او درخواست آیات و نشانهها دارند.
عیسی دیوی لال را از کسی بیرون میکرد. چون دیو بیرون رفت، مردِ لال توانست سخن بگوید و مردم در شگفت شدند. امّا برخی گفتند: “او دیوها را به یاری بِعلزِبول، رئیس دیوها، بیرون میکند.” دیگران نیز به قصد آزمودن او، خواستار آیتی آسمانی شدند.
- عیسی دیوی لال را از کسی بیرون میکرد: یهودیان در زمان عیسی، جنگیرهایی داشتند که کار اخراج ارواح پلید و دیوها را فقط آنها انجام میدادند، آنها باور داشتند که باید دیو را مجبور کنند نام خودش را فاش کند در غیراینصورت هیچ اقتداری بر آن دیو نداشتند و نمیتوانستند آن را اخراج کنند.
- چون دیو بیرون رفت، مردِ لال توانست سخن بگوید و مردم در شگفت شدند: بنابر دلیلی که در بالا ذکر کردیم، وقتی عیسی آن دیو را اخراج کرد، مردم شگفت زده شدند. بر طبق باور یهودیان زمان عیسی، این دیو امکان نداشت که از آن مرد اخراج شود زیرا آن مرد را لال کرده بود و او نمیتوانست سخن بگوید و نام دیو را فاش سازد.
- امّا برخی گفتند: “او دیوها را به یاری بِعِلزِبول، رئیس دیوها، بیرون میکند.”: وقتی مردم این کار عظیم را دیدند، دو واکنش مختلف نسبت به عیسی نشان دادند. برخی کار عیسی را به شیطان نسبت دادند (بِعِلزِبول، رئیس دیوها) و برخی برای اینکه بتوانند او را باور کنند، خواستار دیدن معجزات بیشتری شدند (دیگران نیز به قصد آزمودن او، خواستار آیتی آسمانی شدند).
- بعلزبول نام سختی برای تحلیل است. شاید از کلمۀ مشابه به معنی “خدای مگسها” گرفته شده باشد. این یک اتهام سنگین بود. “طبیعی است که افراد وقتی نمیتوانند به مخالفتی صادقانه متوسل شوند، شروع به تهمت زدن میکنند.” (بارکلی)
2.(19-17) پاسخ عیسی به کسانی که او را متهم به همکاری با شیطان میکنند
او افکار آنان را درک کرد و به ایشان گفت: “هر حکومتی که بر ضد خود تجزیه شود، نابود خواهد شد، و هر خانهای که بر ضد خود تجزیه شود، فرو خواهد ریخت. اگر شیطان نیز بر ضد خود تجزیه شود، چگونه حکومتش پابرجا مانَد؟ زیرا میگویید من دیوها را به یاری بِعِلزِبول بیرون میرانم. اگر من به یاری بِعِلزِبول دیوها را بیرون میرانم، شاگردان شما به یاریِ کهِ آنها را بیرون میکنند؟ پس ایشان، بر شما داوری خواهند کرد.
- او افکار آنان را درک کرد: شاید عیسـی در اینجا، یکی از عطایای روحالقدس را آشکار میسازد که پولس بعدها از آن به عنوان کلام علم یاد میکند (اول قرنتیان 8:12). شاید هم عیسـی از طریق تجربه و بصیرت افکار آنها را درک کرد. نکته اینجاست که عیسی بدون دسترسی به امتیاز ویژۀ الهیاش به افکار آنها پی برد.
- هر حکومتی که بر ضد خود تجزیه شود، نابود خواهد شد: عیسـی بطور منطقی پاسخ داد که اگر او در گروه شیطان باشد و بر علیه شیطان کار کند آنگاه جنگ داخلی در پادشاهی شیطان رخ خواهد داد و حکومت او از بین خواهد رفت. نکته اینجاست که شیطان کاری علیه خودش انجام نمیدهد و کسانی که به عیسی اتهام زده بودند باید پاسخ میدادند که شیطان چگونه از این کار عیسی نفع میبرد.
- “او گفت، شیطان شریر است اما احمق نیست.” (بروس). “شیاطین هرچقدر هم اشتباه کنند، اما با یکدیگر درگیر نمیشوند.” (اسپورژن)
- اگر من به یاری بِعِلزِبول دیوها را بیرون میرانم، شاگردان شما به یاریِ کهِ آنها را بیرون میکنند؟: عیسـی دید که درآن زمان، رهبران یهود خودشان، کسانی را دارند که ارواح را اخراج میکنند. تهمت زنندگانِ او آیا میتوانستند به آنها نیز همین گونه تهمت بزنند؟
3.(23-20) عیسـی اعلام میکند که بر همۀ نیروهای شیطانی، اقتدار دارد
امّا اگـر من به انگشت خدا دیوها را بیرون میرانم، یقین بدانید که پادشاهی خدا به شما رسیده است. هرگاه مردی نیرومند و مسلّح از خانۀ خود پاسداری کند، اموالش در امان خواهد بود. امّا چون کسی نیرومندتر از او بر وی یورش بَرَد و چیره شود، سلاحی را که آن مرد بدان توکل دارد از او گرفته، غنیمت را تقسیم خواهد کرد. هرکه با من نیست، بر ضد من است، و هر که با من جمع نکند، پراکنده سازد.
- امّا اگـر من به انگشت خدا دیوها را بیرون میرانم، یقین بدانید که پادشاهی خدا به شما رسیده است: عیسـی با این سخنان به اتهامی که در رابطه با شراکت با دیوها به او زده شده بود، پاسخ داد. او گفت: “من زیردست شیطان نیستم بلکه از او بسیار قدرتمندترم”
- وقتی عیسـی گفت “اگر من … دیوها را بیرون میرانم.” هیچ گونه شک و تردیدی در سخن او وجود نداشت. طبق گفتۀ پیت با وجود کلمۀ “اگر” در این جمله، میتوان اطمینان و اعتماد را در این سخن مشاهده کرد. پیت این جمله را اینطور بیان میکند “پس، زمانی که من با انگشت خدا دیوها را بیرون میکنم، بدانید پادشاهی خدا بر شما آمده است.” (پیت)
- امّا چون کسی نیرومندتر از او بر وی یورش بَرَد و چیره شود: در تصویری که عیسـی از آن استفاده میکند، شیطان، همان مرد نیرومند است که از متعلقات و داراییهایش حفاظت میکند. خدمت عیسی، هم در اخراج روح پلید از مرد دیوزدۀ لال و هم در سطح وسیعتر، همان مرد نیرومندتری است که این مرد نیرومند را شکست میدهد.
- امّا چون کسی نیرومندتر از او بر وی یورش بَرَد: عیسـی، شخص نیرومندتر است (شیطان، شخص نیرومند در لوقا 21:11 میباشد). در آیات مختلف عیسی درمورد خدمت خودش در شکست شیطان صحبت میکند:
- بر وی یورش بَرَد: عیسـی درگیر جنگ با شیطان است، حتی در قلمروی شیطان و بخاطر چیزهایی که به نظر میرسد به شیطان تعلق دارد (مانند جنگ بر سر اشخاص دیوزده).
- و چیره شود: عیسی به سادگی شخص نیرومند را شکست میدهد و این امر نشان میدهد که او از شیطان نیرومندتر است. عیسی آشکار میسازد که او آن شخص نیرومندتری است که شخص نیرومند نمیتواند بر او چیره شود. پیغام او از این مَثَل این بود “من تحت قدرت شیطان نیستم بلکه با اخراج ارواح شریر از افراد دیوزده ثابت میکنم، از او قدرتمندترم.”
- سلاحی را که آن مرد بدان توکل دارد از او گرفته: عیسی نه تنها به نفع ما شیطان را شکست داد بلکه او را خلع سلاح نیز کرد، همانطور که در کولسیان 15:2 میگوید ” و ریاستها و قدرتها را خلع سلاح کرده، در نظر همگان رسوا ساخت و بوسیلۀ صلیب بر آنها پیروز شد.”
- غنیمت را تقسیم خواهد کرد: شیطان هرگـز نمیتواند غنیمتهای جنگی را که در پیروزیهای لحظهای خود بدست میآورد حفظ کند و یا از آنها لذت ببرد. پیروزی عیسی بر شخص نیرومند، یک پیروزی کامل است. عیسی به هر جان و حیاتی که از پادشاهی شیطان پس میگیرد، نگاه میکند و میگوید “من در یک زمان، یک حیات را از پادشاهی شیطان غارت کردم.” در زندگی ما هیچ چیزی وجود ندارد که مجبور باشد در پادشاهی شیطان بماند. کسی که شخص نیرومند را میبندد و غنیمت او را تقسیم میکند، خداوندِ زنده و قیام کردۀ ما است.
- هرکه با من نیست، بر ضد من است، و هر که با من جمع نکند، پراکنده سازد: حال که یقین داریم عیسی از شیطان نیرومندتر است، پس این حقیقت نیز وجود دارد که هر شخصی در زندگی خود با این تصمیم روبرو میشود: میخواهم با چه کسی باشم؟ آیا میخواهم با عیسـی باشم یا برضد او؟ آیا میخواهم برای عیسی کار کنم یا بر ضد او؟
- “در جنگ با نیروهای تاریکی، جایی برای بیطرف بودن وجود ندارد.” (گلدنهایز)
- در این جنگ، تصمیم نگرفتن، خودش نوعی تصمیم محسوب میشود. هیچ جایی برای خنثی و بیطرف بودن وجود ندارد، ما یا با عیسـی هستیم یا بر ضد او. هیچ منطقۀ امن و محافظت شدهای برای بیطرفی وجود ندارد.
- اگر شیطان، شخص نیرومند باشد و عیسی شخص نیرومندتر، پس دو نیروی قوی با یکدیگر درگیر هستند و سعی دارند این جنگ را پیروز شوند. ما عمداً یا غیرعمد، در ارتش یکی از این دو نیروی قدرتمند قرار میگیریم.
4.(26-24) توضیحات بیشتر عیسی دربارۀ ارواح ناپاک
“هنگامی که روح پلید از کسی بیرون میآید، به مکانهای خشک و بایر میرود تا جایی برای استراحت بیاید. امّا چون نمییابد با خود میگوید: “به خانهای که از آن آمدم بازمیگردم.” امّا چون به آنجا میرسد و خانه را رُفته و آراسته میبیند، میرود و هفت روح بدتر از خود را نیز میآورد، و همگی داخل میشوند و در آنجا سکونت میگزینند. در نتیجه، سرانجامِ آن شخص بدتر از حالت نخست او میشود.”
- هنگامی که روح پلید از کسی بیرون میآید: این تصویری است از شخصی که از دیوها آزاد شده اما از روح خدا پر نشده است. تصویری از شخصی است که سعی میکند خنثی و بیطرف باشد. این اشخاص میگویند به شیطان تعلق ندارند البته به عیسـی هم تعلق ندارند. عیسـی به ما نشان میدهد چنین امری غیرممکن است.
- به خانهای که از آن آمدم بازمیگردم: ظاهراً، مکانهای خالی برای دیوها یک فرصت خوب به شمار میرود. بنابر دلایلی آنها میخواهند در بدنها، ساکن شوند. میتوانیم تصور کنیم این همان دلیلی است که یک شخص جنایتکار، میخواهد اسلحه داشته باشد- بدن نیز اسلحهای است که دیوها برای حمله علیه خداوند میتوانند از آن استفاده کنند.
- “احتمالاً این خانه از چیزی پُـر نشده بود… در متن لـوقا 25:11 به نظر میرسد که چون آن خانه خالی بود، دیوها توانستند بازگردند و دوباره آنجا را اشغال کنند.” (پیت)
- سرانجامِ آن شخص بدتر از حالت نخست او میشود: عیسـی در اینجا نشان میدهد شخصی که از دیوها آزاد میشود اگر زندگیاش از عیسـی پُر نشود، خطر بزرگی در کمین اوست. سرانجام او از قبل بدتر میشود.
- قلب انسان ماهیت جاذب دارد که باید از چیزی پـُر شود. اگر قلب ما خالی از شرارت باشد اما از عیسی و نیکویی او نیز خالی باشد، شرارت بازمیگردد و آن را تصاحب میکند – و وضعیت او بدتر از قبل میشود.
- بنابراین در پاسخ به آنانی که عیسی را متهم کردند که با قدرت شیطان اینگونه کارها را انجام میدهد، عیسی به آنها میگوید که او نیامده که فقط با شیطان و ارواحش بجنگد بلکه تا نیکویی خداوند را به قلبهای ما بیاورد. او نیامد که فقط خانه را خالی کند، بلکه تا آنجا را با خودش پُـر کند.
5.(28-27) عیسی برکت حقیقی را آشکار میسازد
هنگامیکه عیسی این سخنان را میگفت، زنی از میان جمعیت به بانگ بلند گفت: “خوشابحال زنی که تو را زایید و به تو شیر داد.” امّا عیسی در پاسخ گفت: “خوشابحال آنان که کلام خدا را میشنوند و آن را به جا میآورند.”
- خوشابحال زنی که تو را زایید: به نظر میرسد این یک فریاد خودجوش از زنی در میان جمعیت بود که میخواست عیسی و خانودۀ او را تجلیل کند. مفهومی که در این جمله دیده میشود این است که “عیسی تو بسیار فوقالعاده هستی و مادر تو باید زن مبارکی باشد.”
- خوشابحال آنان که کلام خدا را میشنوند و آن را به جا میآورند: عیسـی با وجود حفظ احترام و اکرام مادرش، به ارتباط مهمتر و بزرگتری بین خودش و کسانی که کلامش را میشنوند و انجام میدهند، اشاره میکند. این رابطه یک ارتباط مبارکتر و مهمتر با عیسـی است حتی بیشتر از ارتباط مادر و فرزندی.
- این سخن عیسـی، بی احترامی و تحقیر مریم نبود، بلکه مبارک خواندن کسی است که کلام خدا را میشنود و انجام میدهد؛ چنین شخصی در جایگاه مبارکی است. “شاگردان مسیح در شنیدن کلام او، از مریم که او را بدنیا آورده بود، مبارکتر بودند.” (تراپ)
6.(32-29) پاسخ عیسی به آنانی که درخواست نشانهای از او داشتند
چون بر شمار جمعیت افزوده میشد، عیسی گفت: «این نسل، نسلی است بس شرارتپیشه. خواستار آیتی هستند! امّا آیتی به ایشان داده نخواهد شد جز آیت یونس. زیرا همانگونه که یونس آیتی بود برای مردم نینوا، پسر انسان نیز برای این نسل آیتی خواهد بود. در روز داوری، ملکۀ جنوب با این نسل بر خواهد خاست و محکومشان خواهد کرد، زیرا او از آن سوی دنیا آمد تا حکمت سلیمان را بشنود، و حال آنکه کسی بزرگتر از سلیمان اینجاست. مردم نینوا در روز داوری با این نسل بر خواهند خاست و محکومشان خواهند کرد، زیرا آنها در اثر موعظۀ یونس توبه کردند، و حال آنکه کسی بزرگتر از یونس اینجاست.
- این نسل، نسلی است بس شرارتپیشه. خواستار آیتی هستند!: عیسـی این سخنان را به آن جمعیت عظیم میگوید، او آنها را برای تمایلشان به جستجو و نشانههای عجیب غریب سرزنش میکند. عیسی اشاره میکند، کسی مبارک است که کلام خدا را میشنود و از آن اطاعت میکند و این با شخصی که در جستجوی نشانه است، درتضاد است.
- طبق گفتۀ ویلیام بارکلی، تقریبا پانزده سال بعد از اینکه عیسی روی زمین زندگی میکرد، شخصی به نام تئوداس[1] از میان یهودیان برخاست و ادعا کرد مسیح موعود است. او با این وعده که میتواند رود اردن را به به دو نیم بشکافد، مردم را متقاعد کرد که از او پیروی کنند. او تلاش کرد این کار را انجام دهد اما موفق نشد، دولت روم به شدت با این شخص برخورد کرد. اما او میدانست مردم خواستار دیدن چنین نشانهها و آیاتی هستند. عیسی به ما میگوید شنیدن و به جا آوردن کلام خدا مهم تر از نشانهها و آیات است.
- از قضا عیسی نشانههای بسیار مهم و قابل توجهی به آنها داده بود اما آن نشانهها چیزی نبودند که آنها میخواستند ببینند. آنان میخواستند نشانههایی از قبیل رهبری نظامی برای مقاومت و استقلال سیاسی قوم اسرائیل در برابر اشغالگران رومی را ببینند.
- عیسی درخواست آنها برای آیات را محکوم میکند، مخصوصا وقتی معجزات و آیات بیشماری در برابر دیدگان آنها به انجام رسانده بود. برای عیسی بسیار آسان بود تا با انجام معجزات قدرتمند، قلب شکّاکان و مظنونین را تغییر دهد اما آنها به اندازۀ کافی آیات و معجزات دیده بودند.
- امّا آیتی به ایشان داده نخواهد شد جز آیت یونس: عیسـی میگوید که داستان یونس یک معجزه بود و او نیز نشانهای مشابه آن به قومش خواهد داد. یونس برای فروکش کردن خشم خدا بر مردم، جانش را داد اما مرگ نتوانست او را در خود نگه دارد و بعد از سه روز و سه شب اسارت، زنده و آزاد گشت (یونس 1-2).
- این همان نشانهای است که عیسی آن را وعده میدهد. عیسـی خودش آن نشانه بود، هم برای نسل آن زمان و هم برای ما. عیسی خود معجزه است، باید به او ایمان داشته باشیم نه به معجزه.
- در روز داوری، ملکۀ جنوب با این نسل بر خواهد خاست و محکومشان خواهد کرد: در اول پادشاهان فصل 10 میخوانیم ملکۀ جنوب نزد سلیمان رفت. او وقتی کار عظیم خدا را از طریق سلیمان دید، شروع به ستایش خدای اسرائیل کرد. او نگفت، “آیات بیشتری به من بده ، آنگاه تو را باور می کنم.”
- او از آن سوی دنیا آمد تا حکمت سلیمان را بشنود. ملکۀ جنوب با آن سختی برای شنیدن کلام خدا آمد و این امر باعث شرم ما میشود. افرادی که از عیسی درخواست آیت داشتند، کار او را دقیقاً در مقابل چشمان خود دیده بودند ولی ایمان نیاورده بودند.
- این امر واضح است که: ملکۀ جنوب و مردم نینوا، غیریهودی و بت پرست بودند اما با اینحال قلبشان نسبت به نشانههای خدا بازتر از مردم مذهبی زمان عیسی بود زیرا آنها کار خدا را که دقیقاْ در برابر چشمانشان انجام میشد، نمیپذیرفتند و باور نمیکردند.
- “درحقیقت مردم نینوا و ملکۀ صبا، فرستادگان خدا را پذیرفتند اما شنوندگان عیسی، خودِ خداوند را هم نپذیرفتند.” (پیت)
- حال آنکه کسی بزرگتر از سلیمان اینجاست: سلیمان پسر داوود بود و یکی از بزرگترین القاب مسیحاییِ عیسی، “پسر داوود” بود. عیسی بسیار بزرگتر از پسر داوود یعنی سلیمان بود.
- عیسـی بازهم با اعلام عظمت خودش ما را تحت تأثیر قرار میدهد. او قاطعانه در برابر این رهبران مذهبی ایستاد و با شجاعت اعلام کرد از ثروتمندترین و حکیمترین پادشاهی که قوم یهود تا آن زمان به خود دیده است، بزرگتر است با اینحال به نظر میرسد این جسارت عیسی بسیار شایسته و به جا میباشد.
- و حال آنکه کسی بزرگتر از یونس اینجاست: عیسی بطور مکرر توجهات را به گذشته معطوف میکرد. او بزرگتر از تمام انبیای گذشته بود و هست: او میبایست مرکز ایمان و اعتماد قومش میشد. نور عظیمتر او، مسئولیت و حساب عظیمتری بر شنوندگانش میآورد.
- آدام کلارک چندین طریق برتری عیسی نسبت به یونس را بیان میکند.
- “عیسی که به یهودیان موعظه میکرد، در ماهیت، شخصیت و خدمت بسیار عظیمتر از یونس بود.”
- “یونس در نینوا فقط برای مدت چهل روز مردم را به توبه دعوت و موعظه میکرد ولی عیسی به مدت چند سال در میان یهودیان موعظه میکرد.”
- “یونس برای اقتدار بخشیدن به موعظهاش هیچ معجزهای نمیتوانست انجام دهد؛ اما عیسـی هر روز، در هرجایی که میرفت معجزات عظیم و مختلفی به انجام میرسانید.”
- ” با اینحال مردم یهود توبه نکردند ولی مردم نینوا توبه کردند.”
- هشدار عیسی به ریاکاران
1.(36-33) عیسی درمورد تاریکی درون هشدار میدهد.
«هیچکس چراغ را برنمیافروزد تا آن را پنهان کند یا زیر کاسهای بنهد، بلکه چراغ را بر چراغدان میگذارند تا هر که داخل شود روشنایی را ببیند. چشم تو، چراغ بدن توست. اگر چشمت سالم باشد، تمام وجودت روشن خواهد بود. امّا اگر چشمت فاسد باشد، تمام وجودت را تاریکی فرا خواهد گرفت. پس بههوش باش مبادا نوری که در توست، تاریکی باشد. چه اگر تمام وجودت روشن باشد و هیچ جزئی از آن تاریک نباشد، آنگاه همچون زمانی که نورِ چراغ بر تو میتابد، بهتمامی در روشنایی خواهی بود.»
- هیچکس چراغ را برنمیافروزد تا آن را پنهان کند یا زیر کاسهای بنهد، بلکه چراغ را بر چراغدان میگذارند: همانطور که چراغ افروخته میشود تا همه جا را روشن سازد و همگان میتوانند از نور آن استفاده کنند، به همین طریق کلام و کار خدا نیز باید افروخته شود تا همه بتوانند از آن استفاده کنند. با اینحال وقتی عیسی کلام و کارهایش را برمیافروخت، مردم مذهبی آن زمان، این نور را نپذیرفتند.
- عیسی این مَثَل را هم برای موضوعات قبلی به کار میبرد (او از این طریق به کسانی که فکر میکردند معجزات او کار شیطان است و همچنین به کسانی که خواستار آیات بیشتر بودند پاسخ میدهد) و هم برای موضوعی که قصد گفتنش را دارد (او همچنین با این مَثَل دربارۀ ریاکاری هشدار میدهد).
- برخی نور او را دیدند اما برخی این نور را ندیدند و برخی هم فکر کردند این نور به اندازۀ کافی روشن نیست و خواستار نور بیشتر شدند. “خداوندمان در پاسخ این افراد، به تابیدن مداوم نور خود ادامه داد. او هرگز از تابیدن دست برنداشت و مانند یک چراغ سعی داشت نورش دیده شود.” (اسپورژن)
- چشم تو، چراغ بدن توست: همانطور که چشم ناسالم، شخص را کور میکند به همین طریق قلب ناسالم نیز شخص را از نظر روحانی کور میکند. شخصی که معجزات عیسی را به شیطان نسبت میدهد و یا کارهایی که عیسی درست در مقابل چشمان او انجام میدهد را نمیبیند و یا شخصی که مانند یک ریاکار زندگی میکند، از نظر روحانی حتما شخص کوری است.
- وقتی شخصی در تاریکی زندگی میکند، احتمالاً دو دلیل برای این کار او وجود دارد، یا هیچ منبع نوری ندارد و یا درونِ آن شخص تاریک است – یعنی نمیتواند نور را تشخیص دهد. وقتی عیسی هشدار داد بههوش باش مبادا نوری که در توست، تاریکی باشد، درحقیقت نسبت به تاریکی درونی هشدار میدهد.
- “ما از طریق زندگی و شخصیت، از طریق هر آنچه که وجود ما را شکل داده، از طریق همۀ گناهان پنهانی، از طریق همۀ جنگهایی که داشتیم و در آنها پیروز شدیم یا شکست خوردیم، میبینیم.” (موریسن)
- “اگر شخصی عیسـی را نمیبیند به این دلیل نیست که او خودش را در تاریکی پنهان کرده است بلکه به این دلیل است که چشمان او کور شده است.” (اسپورژن)
- “اگر هریک از خوانندگان من اینطور است که – میتواند یک نجار را ببیند اما نمیتواند خداوند را ببیند- باید از آنها این سوال را بپرسم و بخواهم با صداقت و آرامش پاسخ دهند: شما چه نوع زندگیای را در پیش گرفتهاید؟” (اسپورژن)
- اگر شخصی درونش تاریک است، این تاریکی مانع میشود که نور عیسی را ببیند و این موضوع ربطی به چگونگی تابش و جلال عیسی ندارد- زیرا مشکل در قلب آن شخص است که نمیتواند نور عیسـی را ببیند. “شخصی که بینایی ندارد مانند کسی است که خورشید را ندارد و در زندگی او نوری وجود ندارد.” (اسپورژن)
- “آیا در فکر فرو نمیروید وقتی تصور میکنید خداوندمان با غیرت دستهایش را بالا برده و میگوید: پس اگر نوری که در توست ظلمت باشد، چه ظلمت عظیمی خواهد بود! اگر چیزی که باید تو را هدایت کند باعث گمراهی تو شود، پس چقدر گمراه خواهی بود! اگر بهترین عضو تو، فاسد گردد، پس چقدر فاسد خواهی بود!” (اسپورژن)
- چه اگر تمام وجودت روشن باشد و هیچ جزئی از آن تاریک نباشد: وقتی نور کلام خدا میتابد آنگاه کلام و کار عیسی درک میشود آنگاه شخص دیگر در کوری روحانی به سر نخواهد برد.
- “او در دانۀ خردل ، ملکوت را دید؛ در یک زن فاحشه، زنی با ایمان و پرستنده را دید؛ در شمعون، صخرهای محکم دید و در پسران رعد، غیرت را دید. او شهروندی آسمان را در یک کودک دید؛ بدن شکسته شدهاش را در یک تکه نان، خون مقدسش را در یک جام شراب دید … و هرگز دیگر دیدگاهی این چنین تکرار نشد زیرا ذاتی مانند عیسی دیگر تکرار نشد.” (موریسن)
2.(41-37) عیسی، فریسیان را به دلیل توجه به مسائل ظاهری سرزنش میکند
چون عیسی سخنان خود را به پایان رسانید، یکی از فَریسیان او را به صرف غذا دعوت کرد. پس به خانۀ او رفت و بنشست. امّا فَریسی چون دید که عیسی دستهایش را پیش از غذا نشست، تعجب کرد. آنگاه خداوند خطاب به او گفت: «شما فَریسیان بیرونِ پیاله و بشقاب را پاک میکنید، امّا از درون آکنده از طمع و خباثت هستید! ای نادانان، آیا آن که بیرون را آفرید، درون را نیز نیافرید؟ پس از آنچه در درون است صدقه دهید تا همه چیز برایتان پاک باشد.
- پس به خانۀ او رفت و بنشست: عیسی باوجود آنکه مخالفتها و تضادهای بسیاری را از جانب رهبران مذهبی تجربه میکرد اما از آنها متنفر نبود. او دعوت شخص فریسی را پذیرفت و به خانۀ او رفت و با او غذا خورد.
- طبق سخنانی که عیسی در خانۀ او بیان کرد امکان دارد فریسی از دعوت او پشیمان شده باشد.
- امّا فَریسی چون دید که عیسی دستهایش را پیش از غذا نشست، تعجب کرد: عیسی در شرایط غیربهداشتیای نبود و نمیخواست با شستن دستهایش از آداب مهم و ضروری سنّت یهود که بسیاری از یهودیان مذهبی آن را انجام میدادند، پیروی کند.
- “این امر در نظر این شخص فریسی گناه بسیار بزرگی به نظر میرسد، گناهی مانند ارتکاب زنا.” (تراپ)
- بارکلی شرح میدهد که این آداب سنّتی شستشو بقدری مهم و خاص بود که برای این منظور، آب را در ظروف سنگی مخصوصی نگه میداشتند زیرا ممکن بود آب معمولی نجس باشد. در به جا آوردن این نوع آداب شستشو، شخص با یک دست ظرف کوچکی را با آب پر میکرد آنگاه آب را بر روی دست دیگر از نوک انگشتان تا مچ میریخت سپس با مالیدن مشت همان دست ، بر کف دستی که آب را روی آن ریخته ، دستها را میشست آنگاه دوباره بر روی دستها آب میریخت اما این بار از مچ دست به سمت نوک انگشتان.
- یک یهودی سختگیر واقعی این آداب را نه تنها قبل از غذا انجام میداد بلکه بین هر قسمت از غذا، آداب شستشو را تکرار میکرد. رابیها درمورد بجا آوردن این رسم بسیار جدی بودند و میگفتند خوردن نان با دستهای شسته نشده مانند خوردن مدفوع سگ است. یک شخص رابی در بجا آوردن این رسم غفلت ورزید و همین امر باعث شد تا توسط جامعه یهود طرد شود. رابی دیگری که توسط رومیها دستگیر شده بود و در زندان به سر میبرد، از آبی که در جیرۀ غذاییاش بود، بجای نوشیدن آب ، از آن برای انجام آداب شستشو استفاده کرد و بعد از مدتی از شدت تشنگی درگذشت- اما در میان یهودیان به عنوان یک قهرمان از او یاد میشد.
- اگر این رهبران مذهبی به همان اندازه که نگران تمیزی دستهایشان بودند، نگران تمیزی و پاکی قلبهایشان نیز بودند، آنگاه بیشتر مردان خدا محسوب میشدند. ما غالباً میخواهیم به پاکی خودمان بطور آیینی و تشریفاتی نگاه کنیم به جای آنکه این پاکی و تقدس را در قربانی خداوند ببینیم.
- شما فَریسیان بیرونِ پیاله و بشقاب را پاک میکنید، امّا از درون آکنده از طمع و خباثت هستید!: فریسیها با ملاحظۀ بسیاری اصول ظاهری عدالت را بجای میآوردند اما به اصل و درون آن اهمیت نمیدادند. آنها نادان بودند زیرا سعی میکردند ظاهر پاکی داشته باشند در حالیکه درونشان آلوده بود.
3.(44-42) وای به حال علمای دین و فریسیان
«وای بر شما ای فَریسیان! شما از نعناع و سُداب و هر گونه سبزی ده یک میدهید، امّا عدالت را نادیده میگیرید و از محبت خدا غافلید. اینها را میبایست به جای میآوردید و آنها را نیز فراموش نمیکردید. وای بر شما ای فَریسیان! زیرا دوست دارید در بهترین جای کنیسهها بنشینید و مردم در کوچه و بازار شما را سلام گویند. وای بر شما! زیرا همچون گورهایی ناپیدایید که مردم ندانسته بر آنها راه میروند.»
- وای بر شما… وای بر شما… وای بر شما: عیسی با جدّیت و خشونت در اینجا سخن میگوید اما لحن او هرگز زبان آزردگی شخصی نیست بلکه یک هشدار و داوری الهی است. به نظر میرسد او در اینجا با ادبیات و لحن انبیای عهدعتیق سخن میگوید (اشعیا 8:5-23، حبقوق 6:2-19).
- شما از نعناع و سُداب و هر گونه سبزی دهیک میدهید، امّا عدالت را نادیده میگیرید و از محبت خدا غافلید: باوجود اینکه ده یکهای آنها دقیق و قابل توجه بود اما ریاکارانه بود زیرا باعث میشد آنها نسبت به عدالت و محبت خدا بیتوجه باشند.
- فریسیها بسیار مراقب بودند که اطاعت ظاهری را بجا آورند که این اطاعت شامل پرداخت ده یک محصولات زمینشان هم میشد. آنها برای انجام این کار دانه ها و برگها را میشمردند و یک دهم آن را به خدا میدادند.
- شریعتگرایان تصور میکنند فقط اگر ما همۀ این احکام و رسوم را بجای آوریم، آنگاه آشکار خواهد شد که خدا را پیروی میکنیم، درحالیکه عیسـی میگوید نشانۀ حقیقی یک ایماندار، محبت او نسبت به دیگران در خانوادۀ الهی است.
- اما رهبران یهود، دیدگاهی متفاوت نسبت به این موضوع دارند. “میشنا اظهار میدارد رعایت و انجام تفسیرهای کتبی، از خود شریعت مهمتر است.” (سنهدرین 13:11).” (موریس)
- مانند این است که یک سرباز در تمرینات رژه بسیار عالی است و تمام تمرکز خود را بر این کار قرار میدهد اما در جنگیدن خوب نیست. مسلّماً او سرباز خوبی نیست. کامل بودن در انجام امور ظاهریِ مسیحیت لزوماً به این معنی نیست که آن شخص یک مسیحی خوب است.
- اینها را میبایست به جای میآوردید و آنها را نیز فراموش نمیکردید: عیسـی نمیگوید که به جای آوردن ده یک امری اشتباه است بلکه میگوید به جای نیاوردن تمام امور، امری اشتباه است – آنها را نیز فراموش نمیکردید.
- دوست دارید در بهترین جای کنیسهها بنشینید و مردم در کوچه و بازار شما را سلام گویند: بهترین جای کنیسهها، جایگاههای مقابل جمعیت بود. معمولا رهبران و افراد برجسته در این جایگاهها مینشستند. این افراد فکر میکردند خوب نیست دیگران نفهمند آنها در راستی با خداوند گام برمیدارند.
- نشستن در بهترین جایها و مورد احترام قرار گرفتن در کوچه و بازار برای رهبرانی که میخواستند معروف باشند، بسیار خوشایند بود، آنها فکر میکردند روحانی بودن روشی برای دستیابی به شهرت است. عیسـی این دیدگاه را به شدت سرزنش میکند و میگوید وای بر آنانی که اینگونه رفتار میکنند.
- وای بر شما: در برخی ترجمه ها اینطور نوشته شده است: وای بر شما ای کاتبان، فریسیان و ریاکاران. کلمۀ “ریاکاری” در لغت، اشاره دارد به عملی که یک شخص، آن را به نمایش درمیآورد. عیسـی فساد علمای دین و فریسیان را که با ظاهری روحانی پوشیده شده بود را آشکار میسازد.
- زیرا همچون گورهایی ناپیدایید که مردم ندانسته بر آنها راه میروند: این علمای دین بسیار علاقه داشتند که نشان دهند بسیار روحانی هستند و از این طریق دیگران را تحت تأثیر قرار دهند اما درحقیقت باعث آلودگی و فساد همۀ کسانی میشدند که به آنها نزدیک میشد. اگر یک شخص یهودی دانسته یا نادانسته بر روی یک قبر قدم بگذارد، از نظر شرعی نجس محسوب میشود.
- برطبق اعداد 16:19، هرکسی که یک قبر را لمس کند، به مدت هفت روز نجس خواهد بود. به همین دلیل یهودیان سعی میکردند، قبرها را طوری بسازند که مشخص و قابل تشخیص باشند و اغلب برای این منظور قبرها را سفیدکاری میکردند بنابراین هرکسی میتوانست ببیند که در کجا قبر وجود دارد و از نزدیک شدن به آن اجتناب میکرد.
4.(46-45) عیسـی، فقیهان را برای اجبار درانجام فرایضشان سرزنش میکند.
یکی از فقیهان در پاسخ گفت: «استاد، تو با این سخنان به ما نیز اهانت میکنی.» عیسی فرمود: «وای بر شما نیز، ای فقیهان، که بارهایی توانفرسا بر دوش مردم مینهید، امّا خود حاضر نیستید حتی انگشتی برای کمک بجنبانید.
- استاد، تو با این سخنان به ما نیز اهانت میکنی: بهتر بود این فقیه سکوت میکرد و سخنی بر زبان نمیآورد اما از آنجایی که او توجهها را به خود جلب کرد، عیسی نیز او را مورد خطاب قرار داد.
- یکی از فقیهان: فقیه به شخصی گفته میشد که در تفسیر و کاربرد شریعت موسی، کارشناس بود.
- بارهایی توانفرسا بر دوش مردم مینهید، امّا خود حاضر نیستید حتی انگشتی برای کمک بجنبانید: این کارشناسان، شریعت موسی را طوری تفسیر میکردند که بارهای سنگینی به مردم تحمیل میشد- همچنین راههای گریز و استثناهای پیچیدهای در آن تعبیه میکردند.
- برای مثال، آنها تعلیم میدادند که در روز سبّت، نباید با دست راست یا چپ، بر روی سینه یا شانههایشان باری را حمل کنند اما جایز بودند آن بار را با پشت دست، با پا، بر روی آرنج، بر گوش، مو، لبۀ لباس، کفش یا صندل حمل کنند.
- در روز سبّت عمل گره زدن ممنوع بود- اما بر زنان جایز بود که بند لباس خود را گره بزنند. بنابراین اگر آنها میخواستند با سطل از چاه آب بکشند، نمیتوانستند طناب را به سطل گره بزنند اما زنها میتوانستند بند لباسشان را به سطل گره بزنند و از چاه آب بکشند.
- نمونۀ دیگر این است که رابیها تأکید بسیاری بر اجرای صحیح اصول بهداشتی در رفع حاجت در اردوگاه نظامی اسرائیل داشتند (تثنیه 12:23-14) و این اصول را در اورشلیم به عنوان “اردوگاه خداوند” نیز اجرا میکردند و وقتی این تفسیر با محدودیت سفر در روز سبّت ترکیب میشد، آنگاه رفع حاجت در روز سبّت ممنوع میشد.
- همیشه امکان استفادۀ اشتباه از کتب مقدس به عنوان ابزاری برای کنترل و اعمال ظلم وجود دارد و در بسیاری از موارد علاوه بر این استفادۀ نادرست، افراد، آن را برای فرار از مسئولیتهای شخصی در حضور خدا نیز به کار میبرند. عیسی انجام چنین کارهایی را بسیار محکوم میکند و اعلام میکند این افراد در زیر محکومیت به سر خواهند برد.
5.(51-47) رهبران مذهبی، فقط انبیای گذشته را تحسین میکنند.
وای بر شما که برای پیامبرانی که به دست پدرانتان کشته شدند، مقبره میسازید! براستی که اینگونه بر کار آنها مهر تأیید میزنید. آنها پیامبران را کشتند و شما آرامگاهشان را میسازید. از این رو حکمت خدا میفرماید که ”من برای آنها پیامبران و رسولان خواهم فرستاد. امّا بعضی را خواهند کشت و بعضی را آزار خواهند رسانید.“ پس، خون همۀ پیامبرانی که خونشان از آغاز جهان تا کنون ریخته شده است، بر گردن این نسل خواهد بود – از خون هابیل تا خون زکریا که بین مذبح و محرابگاه کشته شد. آری، به شما میگویم که این نسل برای این همه حساب پس خواهد داد.
- برای پیامبرانی که به دست پدرانتان کشته شدند، مقبره میسازید: آنها برای انبیای گذشته و مُرده احترام قائل بودند اما انبیای زنده را نمیپذیرفتند و آنها را رد میکردند. آنها با انجام این کار نشان میدادند که حقیقتاً فرزندان قاتلانی هستند که در زمان گذشته انبیا را کشتهاند (براستی که اینگونه بر کار آنها مهر تأیید میزنید).
- ما نیز وقتی اظهار میکنیم به عیسـی بیش از رسولان اعتماد داریم و یا اینکه به عیسی وفادارتر از رسولان هستیم، دقیقاً همین طرز فکر را اعلام میکنیم.
- ”من برای آنها پیامبران و رسولان خواهم فرستاد. امّا بعضی را خواهند کشت و بعضی را آزار خواهند رسانید.“: عیسی نبوت میکند این رهبران، کاری که پدرانشان در انکار انبیا شروع کردند – آنها با شکنجه و آزار رسولان خداوند که به نزدشان فرستاده میشد، انبیا را انکار میکردند- تکمیل خواهند کرد.
- خون همۀ پیامبرانی که خونشان از آغاز جهان تا کنون ریخته شده است، بر گردن این نسل خواهد بود: این یک محکومیت بسیار قابل توجه بود که عیسـی به آن اشاره میکند. او میگوید آنانی که او و رسولانش را انکار کنند با محکومیتی عظیمتر از کسانی که انبیای گذشته را انکار کردند، روبرو خواهند شد.
- “هیچ بحثی نمیتواند اظهارات وحشتناک آنها را توجیه کند. آنها برگناه خود پافشاری و اصرار میورزند و برای همیشه خشم بره را برای ما آشکار میسازند.
- از خون هابیل تا خون زکریا: در اینجا عیسـی دربارۀ عدالت شهیدان عهد عتیق سخن میگوید. در ترتیب کتاب مقدس عبری، هابیل اولین و زکریا آخرین شهید عهدعتیق میباشد. دوم تواریخ آخرین کتاب از کتاب مقدس عبری میباشد و داستان زکریا نیز در دوم تواریخ 24 ثبت شده است.
- خون هابیل از زمین نزد خدا فریاد برمیآورد (پیدایش 10:4) و زکریا در حال مرگ گفت “باشد که خداوند این را ببیند و بازخواست کند.” (دوم تواریخ 22:24)
- “میتوان نیروی نابودگر و خشم مهیب او را احساس کرد- نه علیه مردم بلکه علیه راهنمایان دروغین آنها. اما با اینحال در پسِ همۀ اینها، قلب او قرار دارد و عبارت “وای” طنین اندازِ زجر و ناله و فریاد مادران برای فرزندان گمشدۀ شان است.” (مورگان)
6.(52) وحشتناکترین جرم آنها- دور نگه داشتن مردن از خداوند
وای بر شما ای فقیهان! زیرا کلید معرفت را غصب کردهاید. خود داخل نمیشوید و داخلشوندگان را نیز مانع میگردید.
- کلید معرفت را غصب کردهاید: عملکرد شریعتگرایانۀ آنها مانع میشد مردم به درک و شناخت برسند. آنها فهرستهایی طولانی از قوانین لازم برای نجات تهیّه میکردند و آن را به مردم میدادند و خودشان هیچ کمکی به آنها برای به انجام رساندن آن اعمال نمیکردند.
- خود داخل نمیشوید و داخلشوندگان را نیز مانع میگردید: بسیار وحشتناک است که برخی افراد وارد بهشت نشوند و از آن بدتر این است که مانع ورود افراد دیگر هم شوند.
- “در اینجا به نظر میرسد رمزنگاری نادرست فقیهان از کلام خدا و ابداع رسوم انسانی مختلف مانع رویارویی قوم خدا با مکاشفۀ حقیقی او میشدند.” (پیت)
7.(54-53) واکنش دشمنان عیسـی
چون عیسی بیرون رفت، علمای دین و فَریسیان سخت با او به مخالفت برخاستند و با سؤالات بسیار بر او تاختند و در کمین بودند تا در سخنی از زبانش وی را به دام اندازند.
- چون عیسی بیرون رفت، علمای دین و فَریسیان سخت با او به مخالفت برخاستند: آنها اصلاحات عیسـی را نپذیرفتند و ترجیح دادند در تفکرات و عادات گناه آلود خود باقی بمانند آنها نمیخواستند توبه کنند و از سرزنشهای عیسـی درس بگیرند. واکنش آنها فقط در کلام تند و خشن بود نه در عمل. (با سؤالات بسیار بر او تاختند ).
- در کمین بودند تا در سخنی از زبانش وی را به دام اندازند: رهبران مذهبی وقتی با اصلاحات و حقیقت خدا روبرو میشدند، برخوردی متفاوت انجام میدادند. آنها به جای آنکه اصلاحات او را با فروتنی بپذیرند، با اتهام و خشم به او پاسخ میدادند.
- در کتاب امثال درمورد افرادی که تنبیه و اصلاح را نمیپذیرند، بسیار سخن گفته شده است. اول اینکه این افراد از شخص اصلاحگر نفرت دارند (امثال 8:9 و 12:15). دوم، آنها به سخنان تصحیح کنندۀ او گوش نمیدهند (امثال 1:13). سوم، این افراد باعث حقارت جان خویش میشوند (امثال 32:15).
- همچنین در کتاب امثال، شخصیت کسی که توبیخ و اصلاح را نمیپذیرد توصیف شده است. آنها احمق (امثال 1:12) و نادان هستند (امثال 5:15).